aquarium

base info - اطلاعات اولیه

aquarium - آکواریوم

noun - اسم

/əˈkweriəm/

UK :

/əˈkweəriəm/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [aquarium] در گوگل
description - توضیح

  • یک ظرف شیشه ای یا پلاستیکی شفاف برای ماهی ها و دیگر حیوانات آبی


  • ساختمانی که مردم برای تماشای ماهی ها و دیگر حیوانات آبی به آنجا می روند


  • یک ظرف شیشه ای که می توان ماهی و دیگر موجودات آبی را در آن نگهداری کرد

  • a building usually open to the public that holds many aquariums


    ساختمانی که معمولا برای عموم باز است و آکواریوم های زیادی را در خود جای داده است


  • ظرف یا استخری شیشه‌ای که در آن ماهی‌های کوچک و سایر حیوانات و گیاهان آبی نگهداری می‌شوند، یا ساختمانی که معمولاً به روی عموم باز است که در آن ماهی‌های مختلف و دیگر حیوانات آبی زندگی می‌کنند و می‌توان آنها را مطالعه کرد.

  • This variety is especially useful for planting in the corners of an aquarium, where it provides a shelter for refuge-seeking fishes.


    این تنوع به ویژه برای کاشت در گوشه های آکواریوم مفید است، جایی که پناهگاهی برای ماهی های پناهجو فراهم می کند.

  • The esthetic appearance of the finished aquarium must of course be given some consideration.


    ظاهر زیبایی آکواریوم تمام شده البته باید مورد توجه قرار گیرد.

  • Thanks to this quick getaway aquarium heaters need not be shielded to protect Ampullaria from burns.


    به لطف این فرار سریع، بخاری های آکواریومی برای محافظت از آمپولاریا در برابر سوختگی نیازی به محافظت ندارند.

  • Comments: A. crispus is capable of adapting to many aquarium conditions.


    نظرات: A. crispus قادر است با بسیاری از شرایط آکواریوم سازگار شود.

  • Many of the diurnal, or daylight-active species are popular aquarium subjects, but there are also several popular nocturnal species.


    بسیاری از گونه های روزانه یا فعال در نور روز سوژه های آکواریومی محبوب هستند، اما چندین گونه محبوب شبانه نیز وجود دارد.

  • It is one of the most resistant aquarium plants and should become very popular.


    این یکی از مقاوم ترین گیاهان آکواریومی است و باید بسیار محبوب شود.

  • With their large mouths they are capable of swallowing smaller aquarium fishes.


    آنها با دهان بزرگ خود می توانند ماهی های آکواریومی کوچکتر را ببلعند.

  • The tank is slightly overcrowded but regular maintenance of the aquarium does alleviate this situation.


    مخزن کمی شلوغ است اما تعمیر و نگهداری منظم آکواریوم این وضعیت را کاهش می دهد.

example - مثال
synonyms - مترادف
  • fishbowl


    کاسه ماهی

  • aquatic museum


    موزه آبزیان


  • مخزن ماهی

  • marine exhibit


    نمایشگاه دریایی


  • مخزن

  • fishtank


    تانک ماهی


  • کاسه

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

unwinding

لغت پیشنهادی

appraising

لغت پیشنهادی

boning