artisan
artisan - صنعتگر
noun - اسم
UK :
US :
کسی که کار ماهرانه ای انجام می دهد و با دستان خود چیزهایی درست می کند
کسی که کار ماهرانه ای را با دستان خود انجام می دهد
ساخته شده به روش سنتی توسط شخصی که در دستان خود مهارت دارد
با دستان خود چیزها را به روش سنتی درست کنید
شخصی که کار ماهرانه ای را با دستان خود انجام می دهد
کسی که در ساختن اشیا با دست مهارت دارد
The King's religious policies, strictly applied by Archbishop Laud, gave offence to the Puritan merchants and artisans.
سیاستهای مذهبی پادشاه، که بهشدت توسط اسقف اعظم لاود به کار میرفت، تجار و صنعتگران پیوریتن را آزار میداد.
Henry and George Cox, two black artisans and Union leaders, were taken from jail and never seen again.
هنری و جورج کاکس، دو صنعتگر سیاه پوست و رهبران اتحادیه، از زندان برده شدند و دیگر هرگز دیده نشدند.
تلاش برای دادن آموزش فنی به صنعتگران بدون آموزش ابتدایی فایده ای ندارد...
فرانسیس پلیس وضعیت مشابهی را در میان صنعتگران لندن توصیف کرد.
But employment in the building trade is notoriously irregular, and such artisans alternate self-employment with wage-paid work on the building sites.
اما اشتغال در تجارت ساختمان به طور مشهودی نامنظم است و چنین صنعتگرانی خوداشتغالی را با کار دستمزدی در سایت های ساختمانی جایگزین می کنند.
اما انجام این کار به معنای از دست دادن جزئیاتی است که صنعتگران و کارگران زمان زیادی برای کشف آن صرف کردند.
In fact the textile industry more than any other made possible relatively large-scale production in a still traditional artisan world.
در واقع، صنعت نساجی بیش از هر صنعت دیگری، تولید نسبتاً بزرگ را در دنیایی که هنوز سنتی است، ممکن ساخت.
منسوجات دستباف توسط صنعتگران ماهر محلی ساخته می شد.
artisan bread/cheese
نان/پنیر صنعتگر
an artisan baker
یک نانوای صنعتگر
شما خواهید آموخت که صنعتگران قرن هجدهم چگونه کار خود را انجام می دادند.
State-of-the-art industrial manufacturing is complemented by the work of skilled seamstresses and artisans.
تولید صنعتی پیشرفته با کار خیاطان و صنعتگران ماهر تکمیل می شود.
craftsman
صنعتگر
artificer
مصنوع
handicraftsman
صنایع دستی
handicrafter
دست کار
handworker
تاجر
handcraftsman
crafter
craftsperson
سازنده
tradesman
مکانیک
crafter
تکنسین
رایت
mechanic
کارآموز
technician
اسمیت
wright
استاد
journeyman
هنرمند
smith
عامل
نجار
زن صنایع دستی
operative
حرفه ای
craftswoman
اسباب بازی ساز
builder
کارگر ماهر
carpenter
کارگر صنایع دستی
handicraftswoman
ماشین کار
toymaker
skilled worker
crafts worker
handicrafts worker
skilled workman
machinist
apprentice
شاگرد کارآموز
unskilled worker
کارگر غیر ماهر