humor
humor - شوخ طبعی
noun - اسم
UK :
US :
املای ایالات متحده از شوخ طبعی
the ability to be amused by something seen, heard, or thought about sometimes causing you to smile or laugh or the quality in something that causes such amusement
توانایی سرگرم شدن با چیزی که دیده، شنیده شده یا فکر کرده اید، گاهی اوقات باعث لبخند یا خنده شما می شود، یا کیفیت چیزی که باعث چنین سرگرمی می شود.
to agree to someone’s wishes in order to help improve that person’s mood or to avoid upsetting him or her
موافقت کردن با خواستههای کسی برای کمک به بهبود خلق و خوی آن شخص یا جلوگیری از ناراحتی او
داستانی پر از طنز ملایم بود.
او تلاش ضعیف او در شوخ طبعی را نادیده گرفت.
آنها نتوانستند طنز وضعیت را ببینند.
من نمی توانم افراد بدون شوخ طبعی را تحمل کنم.
داشتن حس شوخ طبعی خشک / تیز / شرور / بد
او با طنز کمیاب لبخند زد.
او شوخ طبعی خودش را دارد.
The movie is only funny if you appreciate French humor (= things that cause French people to laugh).
این فیلم فقط در صورتی خنده دار است که از طنز فرانسوی (= چیزهایی که باعث خنده فرانسوی ها می شود) قدردانی کنید.
در بهترین طنز بودن
جلسه با شوخ طبعی منحل شد.
بی طنز بودن (= بد خلقی)
این سخنان با شوخ طبعی بیان شد.
او حس شوخ طبعی فوق العاده ای دارد.
خوشبختانه او طنز را در این موقعیت دید.
مارک تواین به خاطر طرح های کوتاه طنزش معروف بود.
فیل امروز کمی بداخلاق به نظر می رسد، پس فقط به او شوخی کنید.
funniness
خنده دار بودن
drollery
چرخ دستی
drollness
بی حوصلگی
کمدی
comicality
کمیک بودن
humorousness
شوخ طبعی
jocularity
شوخی
سرگرم کننده
wit
بذله گویی
uproariousness
هیاهو
amusement
تفریحی
wittiness
غنا
richness
ظاهرگرایی
facetiousness
خوشبختی
gaiety
کمیک
jest
مزاحم
comicalness
ساده لوحی
comic
دهان بستن
buffoonery
شادی
levity
دلقک زدن
gag
تلنگری
hilarity
دست انداختن
clowning
جوکزی
hilariousness
خوشایند
flippancy
پوچی
witticism
banter
jocoseness
pleasantry
happiness
absurdity
pathos
ترحم
افسردگی
dourness
سرسختی
نمایش
gravity
جاذبه زمین
grief
غم و اندوه
melancholy
مالیخولیا
sadness
غمگینی
seriousness
جدیت
sobriety
متانت
solemnity
تشریفات
sorrow
تراژدی
ناراحتی
unhappiness
تاریکی
gloom
دلتنگی
dejection
بدبختی
misery
بلوز
gloominess
ناامیدی
blues
وای
despondency
متفکر بودن
woe
ویرانی
pensiveness
نا امیدی
desolation
کسادی
dispiritedness
زباله ها
doldrums
موپ ها
dumps
شکست گرایی
despair
melancholia
mopes
downheartedness
defeatism