shredder

base info - اطلاعات اولیه

shredder - خردکن

noun - اسم

/ˈʃredər/

UK :

/ˈʃredə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shredder] در گوگل
description - توضیح
  • a machine that cuts documents into small pieces so that no one can read them


    دستگاهی که اسناد را به قطعات کوچک تقسیم می کند تا کسی نتواند آنها را بخواند

  • a tool or machine that is used for cutting things into very small pieces


    ابزار یا ماشینی که برای بریدن اشیا به قطعات بسیار کوچک استفاده می شود

  • a machine used for cutting things into very small pieces


    دستگاهی که برای برش اشیاء به قطعات بسیار کوچک استفاده می شود

  • a machine for cutting documents into small pieces so that they cannot be read


    دستگاهی برای برش اسناد به قطعات کوچک به طوری که قابل خواندن نباشد

  • But their strength as vehicles for practice or as a first amp for a budding shredder would be difficult to challenge.


    اما قدرت آنها به عنوان وسیله نقلیه برای تمرین یا به عنوان اولین تقویت کننده برای خردکن جوانه زدن دشوار است.

  • The bottom shelf was wider and it held a square white machine which looked like a document shredder.


    قفسه پایینی عریض‌تر بود و یک ماشین سفید مربعی را در خود جای می‌داد که شبیه یک خردکن اسناد بود.

  • Oh our lettuce shredder fell apart.


    آخه کاهو خردکن ما از هم پاشید.

  • And word got out that a paper shredder was busily eating superfund documents.


    و خبر رسید که یک کاغذ خردکن مشغول خوردن اسناد فوق العاده است.

  • With more of the same in the forecast for the weekend the record books are awaiting the shredder.


    با پیش‌بینی بیشتر موارد مشابه برای آخر هفته، کتاب‌های رکورد در انتظار خردکن هستند.

  • Then along came the shredder and the electric-arc steel furnace, which gobbled scrap steel.


    سپس دستگاه خردکن و کوره فولادی قوس الکتریکی که ضایعات فولاد را می بلعید، آمد.

  • The real money lay not in the shredder but in the shredded cereal.


    پول واقعی نه در خردکن بلکه در غلات خرد شده نهفته است.

  • Millions of books, as we now know are relegated to the shredder every year.


    همانطور که اکنون می دانیم، میلیون ها کتاب هر ساله به خردکن واگذار می شود.

example - مثال
  • a paper/document/vegetable shredder


    کاغذ/سند/سبزی خردکن

  • Much of the documentary evidence against her had been put through the shredder before she was arrested.


    بسیاری از مدارک مستند علیه او قبل از دستگیری در دستگاه خردکن قرار داده شده بود.

  • Put papers you no longer need in a cross-cut shredder.


    کاغذهایی را که دیگر به آن نیاز ندارید، در دستگاه خردکن متقاطع قرار دهید.

synonyms - مترادف
  • mandolin


    ماندولین

  • mandoline


    خردکن

  • chopper


    برش دهنده

  • slicer


    سبزی خرد کن

  • vegetable slicer


    رنده

  • grater


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

shortness

لغت پیشنهادی

rollback

لغت پیشنهادی

skillfully