tandem

base info - اطلاعات اولیه

tandem - پشت سر هم

noun - اسم

/ˈtændəm/

UK :

/ˈtændəm/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tandem] در گوگل
description - توضیح
  • a bicycle built for two riders sitting one behind the other


    دوچرخه ای ساخته شده برای دو سواری که پشت سر هم می نشینند

  • a bicycle made for two people who sit one behind the other


    دوچرخه ای ساخته شده برای دو نفر که پشت سر هم می نشینند


  • دو نفر یا قطعاتی از تجهیزات که با هم کار می کنند تا به نتیجه برسند، یا تیمی متشکل از دو نفر یا حیوانات

  • A tandem is also a bicycle built for two people.


    تاندم نیز دوچرخه ای است که برای دو نفر ساخته شده است.


  • اگر کاری پشت سر هم انجام شود، دو نفر با هم یا در یک دوره زمانی روی آن کار می کنند

  • Branch manager Richard Fairhurst took a back seat for the day as he rode along on the back of a tandem.


    مدیر شعبه، ریچارد فیرهرست، در حالی که پشت یک پشت سر هم سوار می شد، در صندلی عقب نشست.

  • It sort of goes in tandem with recovering from the physical pain.


    این به نوعی با بهبودی از درد فیزیکی همراه است.

  • They might be read in tandem as charming examples of Horace in his most fluently cajoling mood.


    آنها را می توان در کنار هم به عنوان نمونه های جذاب هوراس در روان ترین خلق و خوی او خواند.

  • The tandem of Mitchell and Bookman combined for three touchdowns.


    پشت سر هم میچل و بوکمن برای سه تاچ داون ترکیب شدند.

  • The centre already has a cycle for the less able and two tandems used to transport disabled and blind visitors.


    این مرکز در حال حاضر یک چرخه برای افراد کم توان و دو پشت سر هم برای حمل و نقل بازدیدکنندگان معلول و نابینا دارد.

example - مثال
  • The two systems are designed to work in tandem.


    این دو سیستم برای کار پشت سر هم طراحی شده اند.

  • Two designers worked in tandem on the plans.


    دو طراح به صورت پشت سر هم روی پلان ها کار کردند.

  • Stock prices pushed sharply higher this afternoon in tandem with a rise in the dollar.


    قیمت سهام در عصر امروز همزمان با افزایش ارزش دلار به شدت افزایش یافت.

  • A man and his daughter cycled past on a tandem.


    مردی و دخترش پشت سر هم رکاب زدند.

  • Several races were held, including one for father-and-son tandems.


    چندین مسابقه برگزار شد، از جمله یکی برای پشت سر هم پدر و پسر.

  • This director and composer have worked in tandem on several films.


    این کارگردان و آهنگساز در چندین فیلم به صورت پشت سر هم کار کرده اند.

synonyms - مترادف
  • tandem bicycle


    دوچرخه پشت سر هم

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

award

لغت پیشنهادی

abut

لغت پیشنهادی

diabolical