aerobic

base info - اطلاعات اولیه

aerobic - هوازی

adjective - صفت

/eˈrəʊbɪk/

UK :

/eəˈrəʊbɪk/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [aerobic] در گوگل
description - توضیح
  • using oxygen


    با استفاده از اکسیژن

  • involving, needing, or relating to oxygen


    شامل، نیاز، یا مربوط به اکسیژن است

  • (of exercise) improving the body's ability to use oxygen


    (ورزش) بهبود توانایی بدن برای استفاده از اکسیژن

  • In addition the aerobic activity helped them to increase their metabolic rate which is, after all what every slimmer needs.


    علاوه بر این، فعالیت هوازی به آنها کمک کرد تا میزان متابولیسم خود را افزایش دهند که در نهایت همان چیزی است که هر لاغری به آن نیاز دارد.

  • A specimen of the fluid was used for bacteriological studies including microscopy and culture on plates for aerobic and anaerobic bacteria.


    نمونه ای از مایع برای مطالعات باکتریولوژیک از جمله میکروسکوپ و کشت بر روی صفحات برای باکتری های هوازی و بی هوازی استفاده شد.

  • Sulphide ores tend to oxidise in aerobic conditions, consuming oxygen and releasing carbon dioxide.


    سنگ معدن سولفید در شرایط هوازی اکسیده می شود و اکسیژن مصرف می کند و دی اکسید کربن آزاد می کند.

  • She was demonstrating aerobic movements and hostessing for her guests as they arrived.


    او در هنگام ورود مهمانانش حرکات هوازی را نشان می داد و میزبانی می کرد.

  • aerobic shoes


    کفش های هوازی

  • Previous research concentrated on the removal of nitrate that was observed when groundwater conditions change from aerobic to anaerobic.


    تحقیقات قبلی بر حذف نیترات متمرکز بود که در هنگام تغییر شرایط آب زیرزمینی از هوازی به بی هوازی مشاهده شد.

  • There is a simple way of calculating your aerobic walking rate.


    یک راه ساده برای محاسبه میزان پیاده روی هوازی شما وجود دارد.

  • As this chapter proceeds, there is an aerobic walking record for you to fill in.


    در ادامه این فصل، یک رکورد پیاده روی هوازی وجود دارد که باید آن را پر کنید.

  • George Foreman may joke about being a fat man but he is an aerobic wonder.


    جورج فورمن ممکن است در مورد یک مرد چاق شوخی کند، اما او یک شگفتی هوازی است.

example - مثال
  • aerobic bacteria


    باکتری های هوازی

  • aerobic exercise


    ورزش هوازی

  • Enterococci are aerobic bacteria found in the faeces of warm-blooded birds and mammals.


    انتروکوک ها باکتری های هوازی هستند که در مدفوع پرندگان و پستانداران خون گرم یافت می شوند.

  • ATP is produced in the cell by both aerobic respiration and anaerobic respiration.


    ATP هم از طریق تنفس هوازی و هم از طریق تنفس بی هوازی در سلول تولید می شود.

  • The great majority of all living organisms are aerobic, requiring oxygen for respiration.


    اکثر موجودات زنده هوازی هستند و برای تنفس به اکسیژن نیاز دارند.

  • Try to do 30 minutes of aerobic activities like cycling, running swimming, or walking at least three times a week.


    سعی کنید حداقل سه بار در هفته 30 دقیقه فعالیت های هوازی مانند دوچرخه سواری، دویدن، شنا یا پیاده روی انجام دهید.

synonyms - مترادف

  • تناسب اندام

  • cardio


    تمرینات هوازی

  • aerobic fitness


    تناسب اندام هوازی

  • agility


    چابکی

  • anaerobic fitness


    تناسب اندام بی هوازی

  • cardiovascular fitness


    تناسب اندام قلبی عروقی


  • وضعیت

  • coordination


    هماهنگی

  • endurance


    تحمل


  • انعطاف پذیری

  • flexibility


    آماده سازی فیزیکی

  • physical conditioning


    شکل


  • استحکام - قدرت


  • سلامتی


  • بریدگی کوچک

  • nick


    چرخاندن

  • kilter


    وضعیت خوب


  • کوتاه کردن

  • trim


    vigourUK

  • healthiness


    تندرستی

  • vigourUK


    vigorUS

  • well-being


    وضعیت سلامتی

  • vigorUS


    شکل خوب


  • فتل


  • سالم بودن

  • fettle


    نیرومندی

  • soundness


    استحکام

  • robustness


    ناهمواری

  • sturdiness


    سرسختی

  • ruggedness


  • hardiness


antonyms - متضاد
  • anaerobic


    بی هوازی

  • anaerobiotic


لغت پیشنهادی

apartheid

لغت پیشنهادی

know

لغت پیشنهادی

jukebox