gray
gray - خاکستری
adjective - صفت
UK :
US :
املای معمول آمریکایی خاکستری
املای ایالات متحده از خاکستری
a unit of measurement for absorbed radiation
واحد اندازه گیری تابش جذب شده
(از) رنگی که مخلوطی از سیاه و سفید است، رنگ ابر در هنگام باریدن
موهایی که رنگشان به خاکستری تغییر کرده است
اگر هوا خاکستری باشد، ابرهای زیادی در آسمان وجود دارد.
یک منطقه خاکستری یک وضعیت نامشخص است، معمولاً به این دلیل که قوانین مربوط به آن شناخته شده نیست
→ grey
→ خاکستری
gray faceless bureaucrats
بوروکرات های بی چهره خاکستری
تلگرام در یک روز خاکستری آوریل آمد.
آب های خاکستری یخی اقیانوس اطلس
gray eyes/hair
چشم / موی خاکستری
موهایش داشت خاکستری می شد.
His beard was going gray.
ریشش داشت خاکستری می شد.
تکه های دود خاکستری
یک کت و شلوار خاکستری
gray skies
آسمان خاکستری
از این روزهای خاکستری متنفرم
آسمان بسیار خاکستری به نظر می رسد. فکر کنم قراره بارون بباره
He's gone very gray.
او خیلی خاکستری شده است.
صبح روز بعد او بسیار خاکستری و چشمان توخالی به نظر می رسید.
صورتش از درد خاکستری شده بود.
زندگی بدون او خاکستری و بی معنی به نظر می رسد.
شرکت پر از مردان خاکستری بی چهره بود که همه شبیه هم بودند.
رای خاکستری
قدرت خاکستری
یک کت خاکستری
او لباس خاکستری پوشیده بود.
او در حال حاضر شروع به خاکستری شدن کرده است.
سهل انگاری کیفری یک منطقه خاکستری است.
grayishUS
خاکستری US
ash
خاکستر
ashen
greyishUK
greyishUK
سربی
leaden
مرواریدی
pearly
نقره
نقره ای شده
silvered
نقره ای
silvery
سنگ لوح
slate
تخته سنگی
slatey
سنگ
slaty
آرژانتینی
سينرئال
argentine
تاریک
cinereal
هدر
dusky
رهبری
heather
اسپند
سایه دار
pewter
دودی
shaded
دوده
smoky
فولادی
sooty
گرد و خاکی
steely
اهن
dusty
موشی
خنثی
mousy
صدف خوراکی
neutral
فلفلی
oyster
سرا
peppery
خاکستری نقره ای
sere
silver-grey
جوان
youthful
نوجوان
کودکانه
childish
نابالغ
juvenile
بهاری
immature
مقدار کمی
vernal
جدید
پسرانه
تازه
youngish
خام
boyish
تازه چهره
pubescent
جوانان
childlike
زیر سن
با ظاهری جوان
در حال توسعه
fresh-faced
جوانه زدن
شکوفا شدن
underaged
در حال رشد
young-looking
شکوفه دادن
دخترانه
جزئی
budding
بی سن
blossoming
blooming
puerile
girllike
boylike
girlish
ageless