bailout

base info - اطلاعات اولیه

bailout - کمک مالی

noun - اسم

/ˈbeɪlaʊt/

UK :

/ˈbeɪlaʊt/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bailout] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • The airline was saved by a government bailout.


    این شرکت هواپیمایی با کمک مالی دولت نجات یافت.

  • Three years of huge losses forced the bank to seek a government bailout.


    سه سال زیان هنگفت بانک را مجبور کرد به دنبال کمک مالی دولتی باشد.


  • دولت بسته کمک اضطراری 50 میلیارد دلاری را برای کاهش بحران مالی در مکزیک جمع آوری کرد.

  • The government mounted a massive bailout of troubled savings and loan institutions.


    دولت کمک مالی عظیمی از موسسات پس انداز و وام مشکل دار ترتیب داد.

  • A government spokesman claimed that the £850bn bailout of the troubled banks was justified.


    سخنگوی دولت مدعی شد که کمک مالی 850 میلیارد پوندی به بانک های مشکل دار موجه است.


  • یک کمک مالی دولتی برای چندین تامین کننده برق روستایی در حال انجام است که در غیر این صورت ممکن است قادر به ادامه حیات نباشند.

  • a bailout package/plan


    بسته/طرح نجات

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
  • bailin


    bailin

لغت پیشنهادی

rover

لغت پیشنهادی

attenuating

لغت پیشنهادی

vilified