battlements

base info - اطلاعات اولیه

battlements - نبردها

noun - اسم

/ˈbætlmənts/

UK :

/ˈbætlmənts/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [battlements] در گوگل
description - توضیح
  • a low wall around the top of a castle, that has spaces to shoot guns or arrows through


    دیواری کم ارتفاع در اطراف بالای قلعه، که دارای فضاهایی برای پرتاب اسلحه یا تیر است


  • دیواری در اطراف بالای یک قلعه، با فضاهای منظم در آن که افراد داخل قلعه می توانند از طریق آن تیراندازی کنند.

  • He enters me as fortress, I can only thank him from my battlements.


    او به عنوان قلعه وارد من می شود، من فقط می توانم از جنگ هایم از او تشکر کنم.

  • Latticed brickwork, brickwork meant to suggest battlements, and brick towers meant to look palatial.


    آجرکاری مشبک، آجرکاری به منظور نشان دادن نرده ها، و برج های آجری برای ظاهری کاخ.

  • The walls are 5 feet thick with a buttressed wooden walkway just behind the battlements.


    دیوارها 5 فوت ضخامت دارند و یک راهروی چوبی مستحکم در پشت نبردها وجود دارد.

  • One is a sweet scene of tourists contemplating the gorge below the battlements.


    یکی صحنه شیرینی از گردشگرانی است که به تنگه زیر نبردها فکر می کنند.

  • In response there came the pop of fire from the battlements.


    در پاسخ، صدای آتش از سنگرها آمد.

  • Once inside I mounted the battlements and explored hidden alcoves carved into the thick walls.


    وقتی داخل شدم، نبردها را سوار کردم و طاقچه‌های مخفی حک شده در دیوارهای ضخیم را کاوش کردم.

  • The night of the fire Rochester saw the mad woman on the battlements of the hall and attempted to rescue her.


    شب آتش سوزی روچستر زن دیوانه را روی سنگرهای سالن دید و سعی کرد او را نجات دهد.

  • Remembering how she had stood on the tower battlements the next morning watching her knight ride away.


    به یاد می آورد که چگونه صبح روز بعد روی دیوارهای برج ایستاده بود و شوالیه اش را در حال دور شدن تماشا می کرد.

example - مثال
synonyms - مترادف
  • barricades


    سنگرها

  • bulwark


    سنگر

  • fortifications


    استحکامات

  • parapet


    جان پناه

  • ramparts


    باروها

  • stockade


    استوک

  • walls


    دیوارها

  • defencesUK


    دفاع بریتانیا

  • defensesUS


    دفاع ایالات متحده

  • earthworks


    کارهای خاکی

  • emplacements


    استقرارها

  • lines


    خطوط

  • high walls


    دیوارهای بلند

  • buttresses


    تکیه گاه ها

  • bulwarks


    ثابت ها

  • bastions


    پادگان ها

  • fastnesses


    قلعه ها

  • garrisons


    سپرها

  • forts


    نگه می دارد

  • fortresses


    پاسگاه ها

  • shields


    باستیل ها

  • keeps


    استاکاد

  • outposts


    پالیسادها

  • bastilles


    جان پناه ها

  • stockades


  • palisades


  • parapets


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

tones

لغت پیشنهادی

phrase

لغت پیشنهادی

wisdom