bowling
bowling - بولینگ
noun - اسم
UK :
US :
an indoor game in which you roll a large heavy ball along a wooden track in order to knock down a group of pins (=wooden objects shaped like bottles)
یک بازی سرپوشیده که در آن یک توپ سنگین بزرگ را در امتداد یک مسیر چوبی میغلتانید تا گروهی از پینها (= اشیاء چوبی به شکل بطریها) را از بین ببرید.
عمل پرتاب توپ به سمت ضربه زن در کریکت
a game played inside in which you roll a heavy ball down a track to try to knock down a group of pins (= tall thin wooden objects)
یک بازی که در داخل آن انجام می شود، که در آن شما یک توپ سنگین را به سمت پایین مسیر می غلتانید تا سعی کنید گروهی از پین ها (= اشیاء چوبی بلند و نازک) را از بین ببرید.
(بخشی از بازی) وقتی توپ را در کریکت کاسه می کنید
a game in which you stand at one end of a long smooth surface and roll a heavy ball along it to try to knock down a group of ten wooden objects arranged in a triangle at the other end
یک بازی که در آن در یک انتهای یک سطح صاف بلند میایستید و یک توپ سنگین را در امتداد آن میغلتانید و سعی میکنید گروهی متشکل از ده شیء چوبی را که به صورت مثلثی در انتهای دیگر قرار گرفتهاند، بیاندازید.
The area round the school houses the library tennis courts, a children's play area and a bowling green.
محوطه اطراف مدرسه شامل کتابخانه، زمین تنیس، محوطه بازی کودکان و بولینگ سبز است.
It was mightily impressive bowling by any standards, and with his left hand in plaster it was quite remarkable.
بولینگ با هر معیاری بسیار چشمگیر بود و با دست چپش در گچ کاملاً قابل توجه بود.
هتل همچنین یک سالن بولینگ سه خطه با بار دارد.
In addition there is a billiard room solarium, cinema, indoor and outdoor pools, bowling alley and gym.
علاوه بر این اتاق بیلیارد، سولاریوم، سینما، استخرهای سرپوشیده و روباز، سالن بولینگ و سالن بدنسازی وجود دارد.
فعالیت های محلی: پیاده روی، گلف، ماهیگیری، اسب سواری، بولینگ.
باکسر به طور پیوسته در امتداد اسکله ها بولینگ می کرد، جایی که ترافیک کمتر بود.
گرینیج خیلی زود رفت و ریچاردز را رها کرد تا در بولینگ دراز بکشد.
بیا شنبه بریم بولینگ
نمایشی درخشان از بولینگ سریع
مک آرتور در روز اول مسابقه بولینگ را باز کرد.
انگلیس برای حمله بولینگ هند همخوانی نداشت.
کاپیتان انگلیس بولینگ را باز کرد (= اول بولینگ).
bowls
کاسه ها
candlepins
شمعدان
duckpins
اردک گیر
ninepins
نیپین
skittles
اسکیت
kegling
کگلینگ
lawn bowling
بولینگ چمن
crawling
خزیدن
creeping
خزنده
poking
نوک زدن