expired

base info - اطلاعات اولیه

expired - منقضی شده

adjective - صفت

/ɪkˈspaɪərd/

UK :

/ɪkˈspaɪəd/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [expired] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • an expired passport


    یک پاسپورت منقضی شده

  • My passport expires next month.


    پاسپورت من ماه آینده تمام می شود.

  • The contract between the two companies will expire at the end of the year.


    قرارداد این دو شرکت در پایان سال جاری به پایان می رسد.

  • He ceased to breathe gently expiring without any struggle at the age of 90.


    او دیگر نفس نمی کشد و در سن 90 سالگی به آرامی و بدون هیچ مشکلی منقضی می شود.

  • In 1936 the last Tasmanian tiger breathed its final breath and expired in a zoo in Hobart.


    در سال 1936 آخرین ببر تاسمانی نفس آخر خود را کشید و در باغ وحشی در هوبارت منقضی شد.

  • The patient inhales as much air as possible and then expires with maximum effort.


    بیمار تا حد امکان هوا را استنشاق می کند و سپس با حداکثر تلاش منقضی می شود.

  • The device measures the amount of carbon dioxide expired by the patient's lungs.


    این دستگاه میزان دی اکسید کربن خارج شده توسط ریه های بیمار را اندازه گیری می کند.

synonyms - مترادف
  • extinct


    منقرض شده

  • defunct


    منحل شده است

  • bygone


    گذشته


  • مرده

  • bypast


    دور زدن

  • gone


    رفته

  • departed


    رفت

  • done


    انجام شده

  • vanished


    از بین رفت

  • nonextant


    موجود نیست

  • dated


    تاریخ دار

  • lapsed


    از بین رفته است

  • concluded


    نتیجه گیری

  • passé


    پاس

  • invalid


    بی اعتبار

  • irrelevant


    غیر مرتبط

  • obsolete


    منسوخ شده

  • finished


    تمام شده


  • فراموش شده

  • forgotten


    جایگزین شد

  • superseded


    قدیمی، کهنه

  • archaic


    قدیمی


  • به پایان رسید

  • ended


    خالی

  • antiquated


    کهن

  • void


    تمام شدن


  • دیر


  • سپری شده

  • outmoded



  • elapsed


antonyms - متضاد

  • زنده

  • existent


    موجود


  • زندگي كردن

  • extant


    فعال


  • حاضر


  • اینجا


  • خوابیده


  • پر رونق

  • dormant


    شکوفا شدن

  • thriving


    زنده ماندن

  • flourishing


    آینده

  • surviving


    اخیر


  • جدید


  • نوین

  • coming


    آینده نگر

  • new


    بودن


  • آمدن

  • forthcoming


  • prospective


  • to be



لغت پیشنهادی

collaborations

لغت پیشنهادی

agio

لغت پیشنهادی

serenity