inputs
inputs - ورودی ها
N/A - N/A
UK :
US :
something such as energy money or information that is put into a system organization or machine so that it can operate
چیزی مانند انرژی، پول یا اطلاعاتی که در یک سیستم، سازمان یا ماشین قرار می گیرد تا بتواند کار کند
بخشی که اطلاعات را به یک ماشین حمل می کند یا مکانی که این دستگاه متصل است
قرار دادن اطلاعات در رایانه یا سایر تجهیزات الکترونیکی
اطلاعات، پول یا انرژی که در یک سیستم، سازمان یا ماشین قرار می گیرد تا بتواند کار کند
کمک، ایده ها یا دانشی که کسی به یک پروژه، سازمان و غیره می دهد.
a resource such as materials or labour that is involved in producing something and has a cost that affects profits
منبعی مانند مواد یا نیروی کار که در تولید چیزی دخیل است و هزینه ای دارد که بر سود تأثیر می گذارد
اطلاعاتی که در رایانه قرار می دهید
عمل قرار دادن اطلاعات در رایانه
بخشی که اطلاعات را به یک ماشین یا مکانی که در آن متصل می شود حمل می کند
برای قرار دادن داده ها در رایانه
من به پروژه کمک زیادی نداشتم (= کمکی که کردم کم بود).
انرژی ورودی عمدتاً از برق آبی تامین می شود.
ورودی های CD-ROM در پشت کامپیوتر قرار دارند.
an input device
یک دستگاه ورودی
من صبح را صرف وارد کردن داده ها به رایانه کرده ام.
شهر قصد دارد از گروه های محلی محلی نظر بگیرد.
این دستگاه دارای سه ورودی صدا (= محل اتصال دستگاه های دیگر) است.
keyboard operators inputting data
اپراتورهای صفحه کلید که داده ها را وارد می کنند
ما جلسه بسیار پرباری با نظرات خوب بخش فنی داشتیم.
ما از کارکنان و مشتریان بالقوه در مورد توسعه محصول می خواهیم.
اکثر هزینه های ورودی مربوط به هزینه نیروی کار است.
کلماتی در ورودی که به درستی املای ندارند برجسته خواهند شد.
فیلدهای مورد استفاده برای ورودی داده ها
یک ورودی ویدئویی دیجیتال
جزئیات حساب او به اشتباه وارد شده بود.
says
می گوید
opinions
نظرات
contributions
مشارکت ها
expressions
اصطلاحات
involvements
دخالت ها
feedback
بازخورد
participations
قطعات
parts
ارزش پنی
pennyworths
نقش ها
roles
دیدگاه ها
views
صداها
voices
نامزدی
engagements
تاثیر می گذارد
influences
منافع
interests
بگو
say-sos
جدول رده بندی
standings
رای
votes
انجمن ها
associations
کلوت ها
clouts
دستورات
commands
نوسان می کند
sways
تاثیرات
impacts
پاسخ
responses
ایده ها
ideas
سهام
shares
تلاش ها
efforts
آژانس ها
agencies
اتصالات ایالات متحده
stakes
connectionsUS
inconsequentialities
بی اهمیتی ها
immaterialities
غیر مادی ها
inconsequences
بی عواقب
insignificances
بی ربط ها
irrelevances
بی توجهی ها
negligibilities
چیزهای بی اهمیت
trivialities
بی اهمیتی
unimportance
بی ارزشی ها
worthlessnesses
