verdant
verdant - سرسبز
adjective - صفت
UK :
US :
زمین های سرسبز پوشیده از گیاهان سبز تازه است
پوشیده از گیاهان سبز سالم یا چمن
درست از صدای دریا، مثل تصویر آقای اینشاو سرسبز و به آرامی می چرخد.
اینجا در محیط سرسبز خانه جنگلی بدون تغییر اسکس روستایی است.
The world abounds in verdant forest tracts that were years ago laid waste by man or natural calamity.
جهان سرشار از بخشهای جنگلی سرسبز است که سالها پیش توسط انسان یا بلای طبیعی ویران شدهاند.
It appeared to be an old two-dimensional film presentation; an old fashioned oil-driven military vehicle was speeding across a verdant green field.
به نظر می رسید که این یک نمایش فیلم دو بعدی قدیمی باشد. یک خودروی نظامی قدیمی نفت محور در حال عبور از یک میدان سرسبز بود.
Sunshine, warm smiles and a skyline of gently rounded peaks dressed in verdant green meadows and lush forests.
آفتاب، لبخندهای گرم و خط افقی از قله های گرد به آرامی پوشیده از چمنزارهای سرسبز و جنگل های سرسبز.
Its near presence is rather overpowering and intimidating yet it is softened by the verdant greenery around its base.
حضور نزدیک آن نسبتاً قدرتمند و ترسناک است، اما با سبزی سرسبز اطراف پایه آن نرم شده است.
verdant hills
تپه های سرسبز
فضای سبز این کنسرت های فضای باز ایده آل بود.
Pompeii lay in verdant, wine-growing country and so gave special prominence to Venus, goddess of fecundity, Hercules and Bacchus.
پمپئی در کشوری سرسبز و سرسبز قرار داشت و به همین دلیل به زهره، الهه باروری، هرکول و باکوس اهمیت ویژه ای داد.
lush
سرسبز
luxuriant
مجلل
ثروتمند
overgrown
بیش از حد رشد کرده است
سبز
leafy
برگی
dense
متراکم
prolific
پربار
flourishing
شکوفا شدن
teeming
شلوغ
rampant
شایع
fertile
بارور
thriving
پر رونق
grassy
علفزار
ضخیم
verdurous
رشد کرده است
grown
جنگلی
jungly
شکوفه دادن
blooming
دانه دار
graminaceous
ویرید
gramineous
دخترک
virid
تازه
viridescent
پوشیده از چمن
جنگل مانند
grass-covered
رتبه
jungle-like
فراوان
abundant
profuse
fecund
abounding
barren
عقیم
leafless
بدون برگ
dying
در حال مرگ
bare
برهنه
unfertile
نابارور
unfruitful
بی ثمر
infertile
استریل
sterile
مرده
متروک
desolate
خالی
غیر قابل کشت
uncultivatable
فقیر
تحمل ناپذیر
uncultivable
بدون پوشش گیاهی
unbearing
غیر مولد
unvegetated
تخلیه شده است
unproductive
پراکنده
depleted
meagreUK
deserted
کویر
sparse
جلگه
meagreUK
ناچیز ایالات متحده
خشک
plain
آیش
meagerUS
سخت نویسی
arid
ساده
fallow
hardscrabble
fruitless
vacant
