verdant

base info - اطلاعات اولیه

verdant - سرسبز

adjective - صفت

/ˈvɜːrdnt/

UK :

/ˈvɜːdnt/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [verdant] در گوگل
description - توضیح
  • verdant land is thickly covered with fresh green plants


    زمین های سرسبز پوشیده از گیاهان سبز تازه است

  • covered with healthy green plants or grass


    پوشیده از گیاهان سبز سالم یا چمن

  • Just out of the sound of the sea it is as verdant and gently rolling as Mr Inshaw's image.


    درست از صدای دریا، مثل تصویر آقای اینشاو سرسبز و به آرامی می چرخد.

  • Here in the verdant environs of Forest House is unchanged rural Essex.


    اینجا در محیط سرسبز خانه جنگلی بدون تغییر اسکس روستایی است.

  • The world abounds in verdant forest tracts that were years ago laid waste by man or natural calamity.


    جهان سرشار از بخش‌های جنگلی سرسبز است که سال‌ها پیش توسط انسان یا بلای طبیعی ویران شده‌اند.

  • It appeared to be an old two-dimensional film presentation; an old fashioned oil-driven military vehicle was speeding across a verdant green field.


    به نظر می رسید که این یک نمایش فیلم دو بعدی قدیمی باشد. یک خودروی نظامی قدیمی نفت محور در حال عبور از یک میدان سرسبز بود.

  • Sunshine, warm smiles and a skyline of gently rounded peaks dressed in verdant green meadows and lush forests.


    آفتاب، لبخندهای گرم و خط افقی از قله های گرد به آرامی پوشیده از چمنزارهای سرسبز و جنگل های سرسبز.

  • Its near presence is rather overpowering and intimidating yet it is softened by the verdant greenery around its base.


    حضور نزدیک آن نسبتاً قدرتمند و ترسناک است، اما با سبزی سرسبز اطراف پایه آن نرم شده است.

  • verdant hills


    تپه های سرسبز

  • The verdant setting of these open air concerts was ideal.


    فضای سبز این کنسرت های فضای باز ایده آل بود.

  • Pompeii lay in verdant, wine-growing country and so gave special prominence to Venus, goddess of fecundity, Hercules and Bacchus.


    پمپئی در کشوری سرسبز و سرسبز قرار داشت و به همین دلیل به زهره، الهه باروری، هرکول و باکوس اهمیت ویژه ای داد.

example - مثال
  • Much of the region's verdant countryside has been destroyed in the hurricane.


    بسیاری از حومه سرسبز منطقه در طوفان ویران شده است.

synonyms - مترادف
  • lush


    سرسبز

  • luxuriant


    مجلل


  • ثروتمند

  • overgrown


    بیش از حد رشد کرده است


  • سبز

  • leafy


    برگی

  • dense


    متراکم

  • prolific


    پربار

  • flourishing


    شکوفا شدن

  • teeming


    شلوغ

  • rampant


    شایع

  • fertile


    بارور

  • thriving


    پر رونق

  • grassy


    علفزار


  • ضخیم

  • verdurous


    رشد کرده است

  • grown


    جنگلی

  • jungly


    شکوفه دادن

  • blooming


    دانه دار

  • graminaceous


    ویرید

  • gramineous


    دخترک

  • virid


    تازه

  • viridescent


    پوشیده از چمن


  • جنگل مانند

  • grass-covered


    رتبه

  • jungle-like


    فراوان


  • abundant


  • profuse


  • fecund


  • abounding


antonyms - متضاد
  • barren


    عقیم

  • leafless


    بدون برگ

  • dying


    در حال مرگ

  • bare


    برهنه

  • unfertile


    نابارور

  • unfruitful


    بی ثمر

  • infertile


    استریل

  • sterile


    مرده


  • متروک

  • desolate


    خالی


  • غیر قابل کشت

  • uncultivatable


    فقیر


  • تحمل ناپذیر

  • uncultivable


    بدون پوشش گیاهی

  • unbearing


    غیر مولد

  • unvegetated


    تخلیه شده است

  • unproductive


    پراکنده

  • depleted


    meagreUK

  • deserted


    کویر

  • sparse


    جلگه

  • meagreUK


    ناچیز ایالات متحده


  • خشک

  • plain


    آیش

  • meagerUS


    سخت نویسی

  • arid


    ساده

  • fallow


  • hardscrabble


  • fruitless


  • vacant


  • dry



لغت پیشنهادی

borrowers

لغت پیشنهادی

bramble

لغت پیشنهادی

spoke