petite
petite - ریزه
adjective - صفت
UK :
US :
زنی که ریزه اندام است کوتاه قد و جذاب است
اگر زن یا دختری ریزه اندام باشد، به شکلی جذاب، کوچک و لاغر است
سایز لباسی که برای خانم های کوچک است
با ارتفاع کمتر از حد متوسط
ریزه کوچک نیز اندازه لباس زنان کوچک است.
All 15 victims were in their teens or early 20s, slim and petite, almost always with long dark hair.
همه 15 قربانی در نوجوانی یا اوایل 20 سالگی، لاغر و ریزه اندام، تقریبا همیشه با موهای بلند و تیره بودند.
همسر او یک زن ریزه مو تیره در اوایل سی سالگی بود.
او ریزه اندام بود، موهای نقره ای، سرزنده، باهوش بود و مایل بود ریچارد را به امانت بگیرد.
petite hands
دست های کوچک
این بازیگر ریزه اندام و زیبا 18 ماه پیش با کلینت آشنا شد و از آن زمان این زوج جدایی ناپذیر هستند.
خاله من مریم ریزه اندام، زیبا و بسیار جاه طلب بود.
شوهرش گفت که این زن ریزه اندام از خستگی شکایت کرده بود که در مسیری دره دره می رفتند.
a petite blonde
یک بلوند کوچک
او با موهای روشن و ریزه اندام بود.
او با اندام باریک و ریزه ریزش می توانست در هر سنی از 13 تا 30 سالگی باشد.
او مانند همسرش سیاه پوست و ریزه اندام بود.
کم اهمیت
diminutive
کاهنده
کوچک
مقدار کمی
miniature
مینیاتوری
wee
کوچولو
اندک
dinky
دیوونه
bantam
سرسری
smallish
عزیزم
جن
elfin
کوتاه
minikin
minikin
خوش طعم
dainty
ظریف
delicate
به اندازه یک پینت
pint-sized
اندازه سرگرم کننده
استخوان ریز
small-boned
مینی
mini
پیگمی
pygmy
نوجوان
teeny
جیب
لیلیپوتی
Lilliputian
دقیقه
ضعیف
puny
خردسال
midget
نوجوان-کوچک
minuscule
آدم کوتوله
teensy-weensy
teeny-weeny
dwarf
بزرگ
extra-large
فوق العاده بزرگ
غول
عالی
مهم
بلند قد
عظیم
قابل توجه
غول آسا
غول پیکر
sizable
قابل اندازه
colossal
بزرگ کردن
gigantic
ماموت
بسیار بزرگ و مهم
immense
هیولا
کینگ سایز
oversized
به اندازه پادشاه
sizeable
بزرگتر
oversize
شگفت انگیز
mammoth
whopping
monumental
monster
biggish
king-size
king-sized
largish
outsize
prodigious
