revives
revives - احیا می کند
N/A - N/A
UK :
US :
آمدن یا برگرداندن چیزی به زندگی، سلامتی، وجود یا استفاده
برای بازگشت به زندگی، سلامتی، وجود یا استفاده، یا بازگرداندن چیزی به چنین حالتی
شروع به رشد، توسعه، یا موفقیت دوباره، یا کاری برای انجام این کار
تا مردم دوباره درباره یک موضوع یا مشکل خاص بحث کنند
تا مردم دوباره احساس علاقه، ترس، امیدواری و غیره کنند
to revive someone's hopes/confidence/fortunes
برای احیای امیدها / اعتماد / بخت و اقبال کسی
گیاهان من به محض اینکه مقداری آب به آنها دادم دوباره زنده شدند.
یک دوش آب گرم و یک فنجان چای شما را زنده می کند.
Traditional skills are being revived.
مهارت های سنتی احیا می شوند.
او سعی کرد زن بیهوش را زنده کند.
گیاهان من به محض اینکه کمی به آنها آب دادم دوباره زنده شدند.
وزیران امیدوارند برنامه ای را برای احیای بخش آسیب دیده کشاورزی تنظیم کنند.
تصمیم برای احیای یک برند باید همیشه با سرمایه گذاری های لازم در آن حمایت شود.
این فروشگاه در سال های اخیر ثروت خود را احیا کرده است.
با احیای صنعت، سطح انتشار دی اکسید کربن دوباره شروع به افزایش کرده است.
کاهش نرخ بهره اخیر توسط فدرال رزرو برای کمک به احیای اقتصاد طراحی شده است.
تقریباً یک چهارم نیروی کار در تلاش برای احیای کاهش سود اخراج می شوند.
در بحبوحه صحبت های دوباره در مورد پیشنهاد خرید احتمالی، سهام با 10p افزایش در 628.5p بسته شد.
A leading research centre is facing closure in a move which has revived fears about scientific promotion of genetically modified crops.
یک مرکز تحقیقاتی پیشرو در اقدامی که نگرانیها در مورد ارتقای علمی محصولات اصلاحشده ژنتیکی را احیا کرده است، با تعطیلی مواجه است.
resurrects
زنده می کند
revivifies
احیا می کند
animates
متحرک می کند
reanimates
از بین می برد
unkills
بیدار می شود
wakes
از مردگان زنده می کند
به زندگی باز می گرداند
جان می دمد
به زندگی برمی گرداند
برمی خیزد
تحریک می کند
rises up
دوباره بیدار می شود
rouses
به ارمغان می آورد
awakens
اطراف می آورد
resuscitates
بازیابی می کند
wakes up
به هم می زند
reawakens
شروع می شود
brings to
جوان می کند
brings around
در می زند
arouses
ایالات متحده را احیا می کند
rewakes
گرد می آورد
rewakens
wakens
awakes
restores
stirs
gets going
rejuvenates
knocks up
revitalizesUS
brings round
abolishes
لغو می کند
cancels
سرکوب می کند
quashes
باطل می کند
annuls
ریشه کن می کند
rescinds
تخریب می کند
eradicates
حذف می کند
repeals
نابود می کند
nullifies
محو می کند
destroys
خاتمه می یابد
invalidates
فضاهای خالی
eliminates
نسخ می کند
annihilates
می کشد
obliterates
به پایان می رسد
terminates
خاموش می کند
voids
پاک می کند
abrogates
منقرض می کند
kills
نفی می کند
ends
متوقف می شود
extinguishes
قطره می کند
revokes
منحل می کند
erases
خالی می کند
exterminates
پس می گیرد
negates
stops
extirpates
expunges
removes
drops
liquidates
vacates
retracts
