bishop
bishop - راهب
noun - اسم
UK :
US :
a priest with a high rank in some Christian religions, who is the head of all the churches and priests in a large area
کشیشی با رتبه بالا در برخی از ادیان مسیحی که رئیس تمام کلیساها و کشیشان منطقه وسیعی است.
a piece in the game of chess that can be moved sideways over any number of squares of the same colour
مهره ای در بازی شطرنج که می توان آن را به پهلو روی هر تعداد مربع هم رنگ حرکت داد.
کشیشی با درجه عالی که مسئول کشیشان درجه پایین در یک منطقه خاص است
قطعه ای که از گوشه ای به گوشه دیگر در امتداد مربع های هم رنگ حرکت می کند
در بازی شطرنج، اسقف مهره ای است که فقط می تواند به صورت مورب در امتداد مربع های هم رنگ حرکت کند.
In the game of chess, a bishop is a piece that can move only in a diagonal way along squares of the same color.
اگر چنین است، خوب است که در اسرع وقت به او تجربه ای به عنوان اسقف بدهیم.
موقعیت اعتقادی او در پانزده خطبه، که احتمالاً متعلق به سالهای رهبر و اسقف اوست، بیشتر و مفیدتر توضیح داده شده است.
His doctrinal position is further and usefully clarified in fifteen sermons, which presumably belong to his years as abbot and bishop.
انتظار می رود که هیئت 9 نفره اسقفانی که به عنوان قاضی خدمت می کنند هر روز در مورد پرونده رایتر تصمیم بگیرند.
او یک اسقف محبوب در یک اسقف نشین شکوفا بود.
در بسیاری از شهرها - از جمله، به ویژه، خود رم - مقامات شهرداری به سمت اسقف تخلیه شدند.
با بازگشت اسقفها به مجلس اعیان، جریان سیاسی بهطور آشکاری علیه پیوریتنها تغییر کرده بود.
With the bishops also back in the House of Lords, the political tide had now turned very markedly against the Puritans.
اسقف متهم نشده است، اما از زمان شروع تحقیقات با وثیقه پلیس قرار گرفته است.
اسقف آکسفورد
Bishop Pritchard
اسقف پریچارد
او به اسقف الی منصوب شد.
او اسقف اسقف نشین است و سه اسقف اهل حق را دارد که به او کمک کنند.
اسقف دورهام
Bishop Desmond Tutu
اسقف دزموند توتو
diocesan
اسقفی
metropolitan
شهر بزرگ
prelate
پیشوا
coadjutor
همیار
exarch
اگزارخ
suffragan
طرفدار
abba
بابا
abbot
ابات
archbishop
اسقف اعظم
cardinal
اصلی
clergyman
روحانی
cleric
پاپ
pontiff
قبل
وزیر
کشیش
کلیسایی
ecclesiastic
واعظ
preacher
بزرگوار
reverend
معاون
pastor
پدر
vicar
رئیس
padre
کلیسا
rector
الهی
chaplain
سلطه
churchman
شماس
divine
سرپرستی
dominie
parson
deacon
curate