bougie
bougie - بوگی
N/A - N/A
UK :
US :
belonging to or typical of the middle class (= a social group between the very rich and the poor), especially in giving a lot of importance to money education and social class or in liking and wanting expensive and unusual things
متعلق به طبقه متوسط (= گروه اجتماعی بین افراد بسیار ثروتمند و فقیر) یا نوع آن، به ویژه در اهمیت دادن به پول، تحصیلات و طبقه اجتماعی، یا دوست داشتن و خواستن چیزهای گران قیمت و غیرعادی.
someone who belongs to the middle class (= a social group between the very rich and the poor), especially someone who supports traditional customs and values, or gives a lot of importance to money education and social class or likes and wants expensive and unusual things
کسی که به طبقه متوسط تعلق دارد (= یک گروه اجتماعی بین بسیار غنی و فقیر)، به ویژه کسی که از آداب و رسوم و ارزش های سنتی حمایت می کند یا به پول، تحصیلات و طبقه اجتماعی اهمیت زیادی می دهد، یا دوست دارد و گرانی می خواهد. و چیزهای غیر معمول
a thin medical instrument that can bend put into a part of the body in order to open it up examine it or treat it
یک ابزار پزشکی نازک که می تواند قسمتی از بدن را خم کند، در آن قرار دهد تا آن را باز کند، معاینه کند یا درمان کند.
مردم همسایه نظرات قوی در مورد اسنوب های بوگی غیراصیل دارند.
از آن جاهایی است که پول زیادی می پردازید اما پول زیادی دریافت نمی کنید. برای من خیلی خوشگله!
هیچ چیز بوژی ها را بیشتر از مهمانی های شام دوست ندارند.
یک بوگی مالونی 54-60-F به شکم منتقل شد.
candle
شمع
rushlight
راش نور
glim
گلیم
dip
شیب
torch
مشعل
sconce
دیوارکوب
taper
مخروطی
cierge
سرگ
flambeau
فلامبو
nightlight
چراغ شب
هجوم بردن
wax light
نور مومی
Christmas candle
شمع کریسمس
paschal candle
شمع عید
rush candle
شمع راش
tallow candle
شمع پیه
votary candle
شمع نذری
wax candle
شمع مومی
birthday candle
شمع تولد
cake candle
شمع کیک
نور عجله
spill
ریختن
wick
فتیله
همخوانی داشتن
سبک
شعله
آتش نشان
firebrand
شعله ور شدن
flare
نام تجاری
ارتباط دادن