fridge
fridge - یخچال
noun - اسم
UK :
US :
یک قطعه بزرگ از تجهیزات برقی آشپزخانه که برای خنک نگه داشتن غذا و نوشیدنی استفاده می شود
قطعه ای از تجهیزات آشپزخانه که از برق برای نگهداری مواد غذایی در دمای سرد استفاده می کند
a refrigerator
یک یخچال
I had been saving up to buy a cooker and fridge and Brian's mum and dad gave us some of the furniture.
من برای خرید یک اجاق گاز و یخچال پس انداز کرده بودم و مادر و پدر برایان مقداری از اثاثیه را به ما دادند.
اگر بلافاصله از یخچال نخورند طعم بهتری دارند.
یک فیله امشب، بقیه در یخچال.
قاشق را در یک شیشه ریخته و تا 2 هفته در یخچال نگهداری کنید.
You could put them in the fridge, but many like a fluctuating temperature which would be extremely hard to simulate!
میتوانید آنها را در یخچال قرار دهید، اما بسیاری از آنها دمای نوسانی را دوست دارند که شبیهسازی آن بسیار سخت است!
We have to expect more wastage, can't keep putting it in and out of the fridge, could poison somebody.
ما باید انتظار هدر رفتن بیشتری را داشته باشیم، نمیتوانیم آن را داخل و خارج از یخچال نگه داریم، ممکن است کسی را مسموم کند.
He walked into the brightly-lit kitchen opened the fridge, took out a bottle of pure water and opened it.
وارد آشپزخانه پر نور شد، در یخچال را باز کرد، یک بطری آب خالص بیرون آورد و در را باز کرد.
در واقع من یخچال را با قوانینی کاغذ می کنم. شما دیگر نمی توانید رنگ آن را تشخیص دهید.
بچه ها وقتی از مدرسه به خانه می آیند تمایل دارند به یخچال حمله کنند.
هیچ غذایی در یخچال نیست!
خمیر را یک شب در یخچال قرار دهید.
یخچال پر از غذا و نوشیدنی بود.
این دسر را می توان مستقیما از یخچال سرو کرد.
فراموش نکنید که شیر را دوباره در یخچال بگذارید.
broiler
جوجه گوشتی
defroster
یخ زدایی
heater
بخاری
microwave
مایکروویو
فر
stove
اجاق گاز
toaster
توستر
toaster oven
اجاق توستر
kiln
کوره
cooker
دامنه
گرم تر
warmer
کنوکتور
convector
منقل
hob
رادیاتور
brazier
تنور
radiator
آتش
tandoor
راحتی
دستگاه
furnace
چشمه ابگرم
convenience
مشعل
appliance
آقا
geyser
پریموس
burner
بخاری ذخیره سازی
Aga
هانگی
Primus
بخاری گازی
storage heater
ذغال سوز
hangi
آبگرمکن
gas heater
بخاری فن دار
charcoal burner
water heater
fan heater
