hindsight
hindsight - واپس نگری
noun - اسم
UK :
US :
توانایی درک یک موقعیت تنها پس از وقوع آن
توانایی درک یک رویداد یا موقعیت تنها پس از وقوع آن
the ability to understand after something has happened, why or how it was done and how it might have been done better
توانایی درک، پس از وقوع چیزی، چرا یا چگونه انجام شده و چگونه ممکن است بهتر انجام شود
اما، او میگوید، این مطالعات از مزیت گذشتهنگری برخوردار است.
The historian with the gift of hindsight might wish to counter-assert the greater benefits brought by well-planned public infrastructural investment.
مورخ با استعداد آینده نگری ممکن است بخواهد از مزایای بیشتر سرمایه گذاری زیرساختی عمومی برنامه ریزی شده دفاع کند.
با این حال، اینها قضاوت های آینده نگری است.
با تجمل آینده نگری و ایمنی از بیرون رفتن و انجام آن فردا.
این اظهارات تا حد زیادی محصول نگاه به گذشته و تجربیات آنها در مقام ریاست جمهوری از سال 1969 بود.
ما با نگاهی بی نقص، به سادگی برخی از انتخاب های آن را زیر سوال می بریم.
Moreover although with hindsight, such a classification appears scientifically absurd it is zoologically perfectly sensible.
علاوه بر این، اگرچه، با نگاهی به گذشته، چنین طبقه بندی از نظر علمی پوچ به نظر می رسد، اما از نظر جانورشناسی کاملاً معقول است.
به راحتی می توان گفت که نباید او را آزاد می کردند.
آنچه در گذشته بدیهی به نظر می رسد در آن زمان اصلاً آشکار نبود.
با بهره مندی از گذشته نگری، انتقاد آسان است.
وقتی از آینده نگری بهره مند هستید، انتقاد از دیگران آسان است.
اولین ایده آنها، در گذشته، یک اشتباه تلقی شد.
این همه با نگاهی به گذشته بدیهی به نظر می رسد.
با (منفعت/حکمت) آینده نگری، باید کار را می گرفتم.
با نگاهی به گذشته، بهتر بود منتظر بمانیم.
آنها ایدههایی هستند که با نگاهی به گذشته، اغلب بهنظر میرسند که موی سر هستند.
recollection
یادآوری
remembrance
نگاه به گذشته
retrospect
به خاطر آوردن
خرد
retrospection
retrospection
بازتاب
خاطره گویی
reminiscence
حافظه
سرگذشت
anamnesis
به یاد آوردن
remembering
فلاش بک
recalling
ذهن
recollecting
خاطرات
flashback
احساس؛ عقیده؛ گمان
بازسازی
memoir
زنده کردن
تصویر ذهنی
reconstruction
یادآوری خاطرات
reliving
پژواک از گذشته
یادبود ایالات متحده
reminiscing
انفجار از گذشته
جشن گرفتن
memorializingUS
یادبود انگلستان
بزرگداشت
celebrating
نگاهی به گذشته
memorialisingUK
برگرداندن
commemorating
فکر کردن به عقب
looking back
فکر کردن
bringing back
foresight
آینده نگری
foreknowledge
پیش آگاهی
foresightedness
پیش اندیشی
forethought
دانایی
prescience
پیش بینی
anticipation
احتیاط
circumspection
رسالت
forecast
فال
precaution
اهميت دادن
prediction
پیشگویی
prophecy
مشیت
augury
پیش آگهی
prognostication
دقت
caution
فال گویی
prognosis
واتیکاسیون
prudence
اختیار
پیش بینی کننده
foretelling
امضا کردن
providence
اطلاع
prognostic
هوشیاری
carefulness
سگ خواری
soothsaying
روشن بینی
vaticination
discretion
prognosticating
vigilance
presaging
canniness
clairvoyance