covert
covert - پنهانی
adjective - صفت
UK :
US :
مخفی یا پنهان
گروهی از بوته های ضخیم که حیوانات می توانند در آن پنهان شوند
پنهان یا مخفی
a group of bushes and small trees growing close together in which animals can hide especially from people or other animals hunting them
گروهی از بوتهها و درختان کوچک که در نزدیکی یکدیگر رشد میکنند و حیوانات میتوانند در آنها پنهان شوند، مخصوصاً از افراد یا حیواناتی که آنها را شکار میکنند.
معمولاً مخفی است و فقط با اندازه گیری خاص لیپیدهای خون قابل تشخیص است.
بازپرس ارشد به دلیل اتهامات مربوط به عملیات مخفیانه و احتمالاً غیرقانونی استعفا داد.
A covert investigation was conducted to catch the drug-smuggling ring.
تحقیقات مخفیانه برای دستگیری باند قاچاق مواد مخدر انجام شد.
اما رسانه ها راسپوتینی با برنامه سیاسی پنهان یا آشکار نیستند.
مطالعات کنترل شده تا به امروز در مورد اثربخشی حساسیت پنهان نتایج متفاوتی ارائه می دهد.
Because of the substantial practical advantages, the bulk of this chapter will be devoted to covert sensitization.
به دلیل مزایای عملی قابل توجه، بخش عمده ای از این فصل به حساسیت پنهان اختصاص داده خواهد شد.
در تحقیقات خود من، برخی از استفاده های پنهانی از یک ضبط کننده میکرو استفاده شد و نوارها بعداً رونویسی شدند.
covert operations/surveillance
عملیات / نظارت مخفی
نگاهی پنهانی به او از روی میز دزدید.
هر اقدامی، چه آشکار و چه پنهان، علیه تروریست ها انجام می شود.
covert actions
اقدامات پنهانی
دولت متهم به عملیات نظامی مخفی علیه رژیم بود.
covert military operations
عملیات نظامی مخفی
راز
clandestine
مخفیانه
furtive
دزدکی
surreptitious
پنهانی
خصوصی
sneaky
موذی
undercover
مخفی
underhand
زیر دست
hidden
پنهان شده است
stealthy
یواشکی
sneaking
زیرزمینی
underground
پشت پله ها
underhanded
محرمانه
backstairs
پنهان کاری
privy
حیله گر
concealed
کفن شده
stealth
محجبه
sly
نقاب زده
sneak
کمد لباس
shrouded
استتار شده
veiled
مبدل شده
masked
پوشیده شده
closet
سیاه
camouflaged
به خاک سپرده شد
disguised
ناشناس
cloaked
incog
obscured
buried
incognito
incog
overt
آشکار
باز کن
عمومی
aboveboard
بالای تخته
candid
صریح
frank
صادقانه
شناخته شده
known
آشکار کرد
revealed
پنهان
unconcealed
واضح
روشن
ثبت اختراع
مشهود
patent
جلگه
evident
غیر قابل اشتباه
manifest
قابل توجه
plain
قابل رویت
blatant
بدون مبدل
unmistakable
خیره کننده
برهنه شد
conspicuous
گستاخ
قابل مشاهده
noticeable
قطعی
undisguised
glaring
barefaced
flagrant
brazen
observable
explicit
definite
