acolyte
acolyte - متصدی
noun - اسم
UK :
US :
کسی که به یک رهبر خدمت می کند یا به ایده های آنها اعتقاد دارد
کسی که در مراسم مذهبی به کشیش کمک می کند
anyone who follows or helps another person or someone who helps a priest in some religious ceremonies
هر کسی که شخص دیگری را دنبال می کند یا به او کمک می کند یا کسی که در برخی مراسم مذهبی به کشیشی کمک می کند
I doubt there has been a more devoted acolyte of the economic gospel of Ronald Reagan than Mr Symington.
من شک دارم که در انجیل اقتصادی رونالد ریگان طرفدار فداکارتری نسبت به آقای سیمینگتون وجود داشته باشد.
او و همراهانش به آرامی راهروی مرکزی را بالا بردند و توپ کوچک شعله را حمل کردند.
فعالان رادیکال می خواستند املاکی را که زمانی متعلق به شاه و یارانش بود، بشکنند.
همکارش پیش از او بود و دو افسر مسئول هیچ حرکتی برای دخالت نکردند.
Courts are holding Klans responsible for the deeds of acolytes.
دادگاه ها کلن ها را مسئول اعمال شرکا می دانند.
همراهان آقای سگنی بیش از 600000 امضا به نفع سه رفراندوم او جمع آوری کرده اند.
این خدمات بسیار ساده است و کشیش در حال جشن گرفتن است و دو نفر از روحانیون در حال خدمت هستند.
the Emperor’s faithful acolytes
یاران وفادار امپراتور
disciple
شاگرد
دستیار
attendant
خدمتکار
helper
یاور
henchman
پیرو
retainer
نگهدارنده
lackey
لاکی
minion
مینیون
ماهواره
servant
خدمتگزار
underling
زیر دست
apostle
رسول
سایه
sidekick
شخص همکار و زیردست
کمک
مشاور
مرد بدن
altar boy
پسر محراب
سگ دونده
girl Friday
دختر جمعه
man Friday
مرد جمعه
hanger-on
آویز
قائم مقام
adjutant
آجودان
subordinate
تابع
helpmate
همکار
companion
همراه و همدم
coadjutor
همیار
apprentice
شاگرد کارآموز
adjunct
کمکی
حامی
رهبر
coryphaeus
کوریفئوس
استاد
mistress
معشوقه
حریف
دشمن
detractor
بدخواه
antagonist
آنتاگونیست
foe
رئیس
مدیر
برتر
adversary
گورو
مخالف
superior
منتقد
guru
معلم
opposer
سوامی
مرشد
سر
swami
فیگور
mentor
مدعی
معلم خصوصی
figurehead
رقیب
contender
سنگالی
tutor
مخالفت
rival
مالک
svengali
خداوند
god