backlash

base info - اطلاعات اولیه

backlash - واکنش متقابل

noun - اسم

/ˈbæklæʃ/

UK :

/ˈbæklæʃ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [backlash] در گوگل
description - توضیح

  • واکنش منفی شدید تعدادی از مردم در برابر رویدادهای اخیر به ویژه در برابر تحولات سیاسی یا اجتماعی


  • احساس قوی در میان گروهی از مردم در واکنش به تغییر یا رویدادهای اخیر در جامعه یا سیاست


  • یک واکنش شدید و منفی به چیزی، به ویژه عوض شدن

  • But it was not long before a backlash began.


    اما طولی نکشید که واکنش‌ها آغاز شد.

  • The attacks have sparked a bitter backlash against the revolutionary forces.


    این حملات واکنش شدیدی را علیه نیروهای انقلابی برانگیخته است.

  • He advised caution in the anti-bourgeois backlash, recognising the damage it could cause to the already frail economy.


    او با تشخیص آسیب‌هایی که می‌تواند به اقتصاد ضعیف وارد کند، در واکنش‌های ضدبورژوازی احتیاط کرد.

  • Gascoigne and his colleagues would have faced a fierce backlash had Lazio lost to bitter local rivals Roma in the Olympic Stadium.


    اگر لاتزیو در ورزشگاه المپیک به رقیب محلی رم می‌بازد، گاسکوئین و همکارانش با واکنش شدیدی مواجه می‌شدند.

  • But it was time for backlash.


    اما زمان واکنش های منفی فرا رسیده بود.

  • a growing backlash from angry voters


    واکنش فزاینده رای دهندگان عصبانی


  • شاید او از ترس واکنش بین المللی که چنین نقض دموکراسی ایجاد می کند، عقب نشینی کند.

  • In partial deference to that pOtential backlash, current incumbents did not actively seek committee endorsement.


    در احترام نسبی به آن واکنش بالقوه، مدیران فعلی فعالانه به دنبال تأیید کمیته نبودند.

  • Nevertheless the subsequent press reviews demonstrated that no Smiths backlash was in motion.


    با این وجود، بررسی های بعدی مطبوعات نشان داد که هیچ واکنش منفی اسمیتز در حرکت نبود.

  • The backlash against women who value their careers comes in numerous guises.


    واکنش های منفی علیه زنانی که برای حرفه خود ارزش قائل هستند در قالب های متعددی ظاهر می شود.

example - مثال
  • The government is facing an angry backlash from voters over the new tax.


    دولت با واکنش خشمگین رای دهندگان به دلیل مالیات جدید مواجه است.

  • They face a backlash from shareholders.


    آنها با واکنش سهامداران مواجه هستند.

  • There was a conservative backlash against the feminism of the 80s.


    یک واکنش محافظه کارانه علیه فمینیسم دهه 80 وجود داشت.

  • the 60s backlash against bourgeois materialism


    واکنش شدید دهه 60 علیه ماتریالیسم بورژوایی

  • the backlash against feminism


    واکنش شدید علیه فمینیسم

  • The mayor foresaw no political backlash against his proposal.


    شهردار هیچ واکنش سیاسی نسبت به پیشنهاد خود پیش بینی نکرد.

synonyms - مترادف
  • counteraction


    مقابله با

  • retaliation


    تلافی


  • واکنش

  • comeback


    بازگشت

  • recoil


    پس زدن


  • مقاومت


  • پیامد

  • repercussion


    نتیجه معکوس

  • backfire


    ضد حمله

  • counterattack


    سقوط

  • fallout


    انتقام جویی

  • reprisal


    شستشوی معکوس

  • backwash


    عطف به گذشته

  • retroaction


    رنجش

  • resentment


    بومرنگ

  • boomerang


    ضد انفجار

  • counterblast


    انتقاد


  • رجعت

  • kickback


    عواقب

  • repercussions


    طنین

  • reverberations


    گره زدن

  • tangle


    واکنش منفی

  • adverse reaction


    واکنش نامطلوب

  • adverse response


    پاسخ خصمانه

  • hostile response


    رفلکس

  • reflex


    تنفر شدید

  • revulsion


    پاسخ دادن

  • retort


    بالا آمدن


  • پیشخوان


  • اصلاحی

  • corrective


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

crayon

لغت پیشنهادی

arches

لغت پیشنهادی

acupressure