backlash
backlash - واکنش متقابل
noun - اسم
UK :
US :
a strong negative reaction by a number of people against recent events, especially against political or social developments
واکنش منفی شدید تعدادی از مردم در برابر رویدادهای اخیر به ویژه در برابر تحولات سیاسی یا اجتماعی
a strong feeling among a group of people in reaction to a change or recent events in society or politics
احساس قوی در میان گروهی از مردم در واکنش به تغییر یا رویدادهای اخیر در جامعه یا سیاست
یک واکنش شدید و منفی به چیزی، به ویژه عوض شدن
اما طولی نکشید که واکنشها آغاز شد.
این حملات واکنش شدیدی را علیه نیروهای انقلابی برانگیخته است.
He advised caution in the anti-bourgeois backlash, recognising the damage it could cause to the already frail economy.
او با تشخیص آسیبهایی که میتواند به اقتصاد ضعیف وارد کند، در واکنشهای ضدبورژوازی احتیاط کرد.
Gascoigne and his colleagues would have faced a fierce backlash had Lazio lost to bitter local rivals Roma in the Olympic Stadium.
اگر لاتزیو در ورزشگاه المپیک به رقیب محلی رم میبازد، گاسکوئین و همکارانش با واکنش شدیدی مواجه میشدند.
اما زمان واکنش های منفی فرا رسیده بود.
واکنش فزاینده رای دهندگان عصبانی
Perhaps he will hold back not least for fear of the international backlash such a violation of democracy would trigger.
شاید او از ترس واکنش بین المللی که چنین نقض دموکراسی ایجاد می کند، عقب نشینی کند.
In partial deference to that pOtential backlash, current incumbents did not actively seek committee endorsement.
در احترام نسبی به آن واکنش بالقوه، مدیران فعلی فعالانه به دنبال تأیید کمیته نبودند.
Nevertheless the subsequent press reviews demonstrated that no Smiths backlash was in motion.
با این وجود، بررسی های بعدی مطبوعات نشان داد که هیچ واکنش منفی اسمیتز در حرکت نبود.
واکنش های منفی علیه زنانی که برای حرفه خود ارزش قائل هستند در قالب های متعددی ظاهر می شود.
دولت با واکنش خشمگین رای دهندگان به دلیل مالیات جدید مواجه است.
آنها با واکنش سهامداران مواجه هستند.
یک واکنش محافظه کارانه علیه فمینیسم دهه 80 وجود داشت.
واکنش شدید دهه 60 علیه ماتریالیسم بورژوایی
واکنش شدید علیه فمینیسم
شهردار هیچ واکنش سیاسی نسبت به پیشنهاد خود پیش بینی نکرد.
counteraction
مقابله با
retaliation
تلافی
واکنش
comeback
بازگشت
recoil
پس زدن
مقاومت
پیامد
repercussion
نتیجه معکوس
backfire
ضد حمله
counterattack
سقوط
fallout
انتقام جویی
reprisal
شستشوی معکوس
backwash
عطف به گذشته
retroaction
رنجش
resentment
بومرنگ
boomerang
ضد انفجار
counterblast
انتقاد
رجعت
kickback
عواقب
repercussions
طنین
reverberations
گره زدن
tangle
واکنش منفی
adverse reaction
واکنش نامطلوب
adverse response
پاسخ خصمانه
hostile response
رفلکس
reflex
تنفر شدید
revulsion
پاسخ دادن
retort
بالا آمدن
پیشخوان
اصلاحی
corrective
