bulletin

base info - اطلاعات اولیه

bulletin - بولتن

noun - اسم

/ˈbʊlətɪn/

UK :

/ˈbʊlətɪn/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bulletin] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • The story led the television news bulletins that evening.


    این داستان در آن شب بولتن های خبری تلویزیون را هدایت کرد.

  • a bulletin on the president’s health


    بولتنی درباره سلامت رئیس جمهور

  • The government will issue an official bulletin later this week.


    دولت اواخر این هفته بولتن رسمی منتشر خواهد کرد.

  • More details will be given in our next news bulletin.


    جزئیات بیشتر در بولتن خبری بعدی ما ارائه خواهد شد.

  • See the June bulletin for details of future events.


    برای جزئیات رویدادهای آینده به بولتن ژوئن مراجعه کنید.

  • an hourly news bulletin


    بولتن خبری ساعتی

  • The company publishes a weekly bulletin for its employees.


    این شرکت یک بولتن هفتگی برای کارکنان خود منتشر می کند.

  • The museum publishes a monthly bulletin about coming events.


    موزه یک بولتن ماهانه در مورد رویدادهای آینده منتشر می کند.

  • The company produces a weekly bulletin for its 33,000 employees.


    این شرکت یک بولتن هفتگی برای 33000 کارمند خود تولید می کند.

  • Every news bulletin has been dominated by this story.


    هر بولتن خبری تحت سلطه این داستان بوده است.

synonyms - مترادف

  • ارتباط


  • گزارش

  • announcement


    اعلامیه


  • اخبار


  • پیام


  • اطلاع

  • dispatch


    ارسال


  • بیانیه


  • داستان


  • حساب

  • communiqué


    اطلاعیه

  • notification


    اسکوپ

  • scoop


    رهایی


  • تبلیغات

  • advertisement


    مورد


  • به روز رسانی

  • update


    قطعه


  • انتشار

  • newscast


    ارسال کردن


  • آگهی

  • posting


    سرفصل ها

  • advert


    جزوه

  • ad


    فلاش

  • headlines


    زنگ تفريح

  • handout


    فلش خبری

  • flash


    programmeUK


  • لاغر

  • newsflash


    programUS

  • programmeUK


  • skinny


  • programUS


antonyms - متضاد

  • ساکت

  • concealment


    پنهان کاری

  • withdrawal


    برداشت از حساب

  • suppression


    سرکوب


  • راز

لغت پیشنهادی

athletic

لغت پیشنهادی

birdie

لغت پیشنهادی

raging