crust
crust - پوسته
noun - اسم
UK :
US :
سطح بیرونی قهوه ای سفت نان
قسمت بیرونی پخته شده غذاهایی مانند پای یا پیتزا
یک لایه نازک و سخت خشک روی سطح چیزی
لایه سخت بیرونی زمین
پوشش بیرونی سخت چیزی
لایه بیرونی یک قرص نان
یک پوشش بیرونی سخت، به ویژه روی یک قرص نان یا شیرینی
لایه بیرونی زمین
یک پیتزا با پوسته نازک و ترد
ما به سختی بیست ساله بودیم که ازدواج کردیم، قبل از اینکه پوسته زمین سرد شود.
the Earth's crust
پوسته زمین
The extra rises will affect the crust, texture, and flavor usually giving a crustier, slightly more sour loaf.
افزایشهای اضافی روی پوسته، بافت و طعم تأثیر میگذارد و معمولاً یک نان خمیری ترشتر را ایجاد میکند.
برای مثال ضخامت پوسته بین قارهها و اقیانوسها بسیار متفاوت است.
گرما پوسته را محکم می کند و به سرعت رطوبت سطح را تبخیر می کند و پوسته را ترد می کند.
It was a nightmare of a trip the trucks constantly breaking through the crust and having to be dug out.
این یک کابوس سفر بود، کامیونها دائماً پوسته را میشکافند و باید بیرون میرفتند.
جیمی فقط ساندویچ هایی می خورد که پوسته آن ها بریده شده باشد.
ساندویچ هایی با پوسته های بریده شده
چند قشر نان برای پرندگان ذخیره کردیم.
بپزید تا پوسته طلایی شود.
the earth’s crust
پوسته زمین
یک پوسته نازک از یخ
من 20 سال است که بازیگر هستم و هر جا که بتوانم به عنوان یک هنرپیشه درآمد دارم.
گل و لای یک پوسته ضخیم روی سطح جاده ایجاد کرده بود.
درب را بگذارید، در غیر این صورت پوسته ای روی رنگ ها ایجاد می شود.
پوسته پای (= شیرینی پخته شده روی آن)
the earth's crust
آیا می توانید پوسته ساندویچ ها را جدا کنید، لطفا؟
جابجایی پوسته
crustal displacement
لایه
covering
پوشش
coating
پوست
کت
فیلم
ورق
پوسته
سطح
rind
تاپینگ
بدنە ضد آب شناور
topping
خارج از
integument
پوشاندن
casing
دلمه
ضخامت
hull
لایه بندی
کیک زدن
encrustation
بتن ریزی
scab
باند
thickness
شکوفه
incrustation
مرز
caking
حاشیه، غیرمتمرکز
concretion
بالا
لبه
bloom
سپرده
روکش
verge
deposit
veneer
husk