tailoring

base info - اطلاعات اولیه

tailoring - خیاطی

noun - اسم

/ˈteɪlərɪŋ/

UK :

/ˈteɪlərɪŋ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [tailoring] در گوگل
description - توضیح
  • the work of making men’s clothes or the style in which they are made


    کار ساخت لباس های مردانه یا سبکی که در آن ساخته می شوند

  • present participle of tailor


    فاعل فاعل از خیاط


  • برای ساختن یا آماده کردن چیزی به دنبال دستورالعمل های خاص

  • The West End/East End distinction in trades like shoe making and tailoring was well established by the end of the eighteenth century.


    تمایز وست اند / ایست اند در مشاغلی مانند کفش سازی و خیاطی در پایان قرن هجدهم به خوبی تثبیت شد.

  • Thick hair thick eyebrows, nose lips, shoulders and tailoring.


    موهای پرپشت، ابروهای پرپشت، بینی، لب ها، شانه ها و خیاطی.

  • But beneath the cascading ringlets and whacky fur hats, there was undiluted vintage Gaultier tailoring.


    اما در زیر حلقه‌های آبشاری و کلاه‌های خز خزدار، خیاطی قدیمی گوتیه وجود داشت.

  • Malcolm also slowly moved into made-to-measure tailoring, probably because of teddy boys coming in and asking for stuff to be made up.


    مالکوم نیز به آهستگی به خیاطی های ساخته شده روی آورد، احتمالاً به دلیل آمدن پسران عروسکی و درخواست لوازم آرایش.

  • It is also likely that some tailoring of the system will be necessary for a different application.


    همچنین این احتمال وجود دارد که برخی از تنظیمات سیستم برای یک برنامه متفاوت ضروری باشد.

  • He had always felt that tailoring was a job more suited to women than to men.


    او همیشه احساس می کرد که خیاطی شغلی است که بیشتر برای زنان مناسب است تا مردان.


  • آنها خواهان سطح پیشرفته ای از پشتیبانی فنی فروش با کیفیت و تطبیق تحقیقات و فناوری برای برآوردن نیازهای مشتری هستند.

example - مثال
  • Clever tailoring can flatter your figure.


    خیاطی هوشمندانه می تواند چهره شما را برجسته کند.

  • a tailoring business


    یک تجارت خیاطی

  • We tailor any of our products to your company's specific needs.


    ما هر یک از محصولات خود را با نیازهای خاص شرکت شما تنظیم می کنیم.

synonyms - مترادف
  • sewing


    خیاطی

  • stitching


    دوخت

  • seaming


    درز زدن

  • hemming


    سجاف کردن

  • suturing


    بخیه زدن

  • basting


    ضربه زدن

  • darning


    لعنتی

  • embroidering


    گلدوزی

  • tacking


    زدن

  • knitting


    بافندگی

  • patching


    وصله زدن

  • sewing up


    دوختن

  • stitching up


    دوخت ماشینکاری

  • machining stitch


    پیرایش

  • trimming


    سجاف گذاشتن

  • putting a hem on


    تبدیل کردن

  • turning up


    ترمیم

  • mending


    تعمیر

  • repairing


    وصله کردن

  • patching up


    بست

  • fastening


    بسته شدن

  • closing


    نخ زنی مجدد

  • rethreading


    گذاشتن پچ

  • putting a patch on


    پوشاندن

  • clouting


    الزام آور

  • binding


    آب بندی

  • sealing


    پیوستن

  • joining


    گرفتن

  • catching


    دوخت موقت

  • sewing temporarily


antonyms - متضاد
  • fixation


    تثبیت

  • stabilisationUK


    ثبات انگلستان

  • stabilizationUS


    تثبیت ایالات متحده

لغت پیشنهادی

affix

لغت پیشنهادی

compiled

لغت پیشنهادی

monkeying