barbarous
barbarous - وحشیانه
adjective - صفت
UK :
US :
بسیار بی رحمانه به گونه ای که تکان دهنده است
وحشی و غیر متمدن
بسیار بی رحمانه یا ناخوشایند، یا ناتوانی در رسیدن به استانداردهای اجتماعی قابل قبول
characteristic of people who have no experience of the habits and culture of modern life and whose behavior you therefore consider strange
ویژگی افرادی که هیچ تجربه ای از عادات و فرهنگ زندگی مدرن ندارند و بنابراین رفتار آنها را عجیب می دانید
Barbarous also means barbaric.
بربروس به معنای بربر نیز می باشد.
شاید در بسیاری از موارد صرفاً به این معنا بود که روحانیون و مردم به یک اندازه وحشی بودند.
او اکنون آن را به عنوان مأموریت خود میدانست که عادیسازی مشابه را در یک سرزمین وحشیانه برقرار کند.
ممکن است در هر دو طرف درب نگین دار وحشیانه باشد.
البته ما در دوران کمتر وحشیانه ای زندگی می کنیم.
When the Persian ambassadors arrived at Athens, demanding tribute in their barbarous tongue my heart filled with fury.
هنگامی که سفیران ایرانی به آتن رسیدند و به زبان وحشیانه ادای احترام می کردند، قلبم پر از خشم شد.
Still less was he interested in what he considered the barbarous traditions of the Anglo-Saxon Church which he found on his arrival.
با این حال، او کمتر به آنچه که سنت های وحشیانه کلیسای آنگلوساکسون را که در بدو ورودش می دانست، علاقه مند بود.
brutal
وحشیانه
cruel
ظالمانه
savage
وحشی
barbaric
شریر، بدجنس، حیوان صفت
vicious
غیر انسانی
ferocious
هیولا
inhuman
بی رحم
monstrous
شدید
ruthless
حیوانی
brutish
شیطانی
fierce
بی دل
bestial
پشیمان
fiendish
شریر
heartless
شنیع
merciless
قاتل
remorseless
زننده
wicked
نابکار
heinous
شرور
murderous
بی رحمانه
nasty
پایه
nefarious
سیاه
villainous
سیاه دل
atrocious
قصابی
درشت
خام
black-hearted
تاریک
brute
butcherly
coarse
crude
benign
خوش خیم
benignant
دلسوز
compassionate
خوش قلب
good-hearted
انسانی
humane
نوع
مهربان
kindhearted
خیراندیش
sympathetic
با ملاحظه
tenderhearted
با فرهنگ
benevolent
تحصیل کرده
considerate
احساس
cultured
ملایم
educated
غیر توهین آمیز
رحیم - مهربان
gentle
خوب
inoffensive
جلا داده شده
merciful
با ادب
تصفیه شده
polished
پیچیده
polite
محبت آمیز
refined
درك كردن
مناقصه
kindly
بخشنده
دلسوزی
tender
همدل
forgiving
خفیف
pitying
empathetic
mild
lenient
