bargaining
bargaining - چانه زنی
noun - اسم
UK :
US :
بحث به منظور دستیابی به توافق در مورد بیع، قرارداد و غیره
بحث برای رسیدن به توافق در مورد چیزی، به عنوان مثال تجارت، سطح دستمزد و غیره
discussions between people in order to reach agreement on something such as prices, wages, working conditions, etc.
بحث و گفتگو بین افراد به منظور دستیابی به توافق در مورد چیزی مانند قیمت ها، دستمزدها، شرایط کار و غیره.
Sometimes this can be done before negotiations start and occasionally during the actual bargaining itself.
گاهی اوقات می توان این کار را قبل از شروع مذاکرات و گاهی در حین چانه زنی واقعی انجام داد.
Collective bargaining is a flexible instrument and can build upon the minimum standards which the law lays down.
چانه زنی دسته جمعی ابزاری منعطف است و می تواند بر اساس حداقل استانداردهایی که قانون وضع می کند بنا شود.
چانه زنی مؤثر اتحادیه آنها باعث افزایش 9 درصدی دستمزد کارگران لباس شده است.
شما به یک رویکرد منعطف و انطباقی در طراحی نقشه زمینی خود برای چانه زنی نیاز دارید.
This is where hard bargaining at the time that you negotiated your service contract could pay off handsomely.
اینجا جایی است که چانه زنی سخت در زمانی که شما قرارداد خدمات خود را مذاکره می کردید می تواند نتیجه خوبی داشته باشد.
پس از چانه زنی زیاد، توافق کردیم که سود را 50-50 تقسیم کنیم.
سپس به درستی مشاوره انجام شد و چانه زنی آغاز شد.
They are wrong for this country's future and contrary to this party's belief in decentralised wage bargaining.
آنها در مورد آینده این کشور اشتباه می کنند و برخلاف اعتقاد این حزب به چانه زنی غیرمتمرکز دستمزدهاست.
پس از چانه زنی بسیار سخت به توافق رسیدیم.
wage bargaining
چانه زنی دستمزد
صادرکنندگان در حال حاضر در موقعیت چانه زنی قوی قرار دارند.
قرار بود امروز هر دو طرف برای از سرگیری مذاکرات با یکدیگر دیدار کنند.
پس از چانه زنی های سخت، این طرح با اتحادیه ها به توافق رسیده است.
اگر یک کارگر معمولی، موقت یا قراردادی باشید، در موقعیت چانه زنی ضعیف تری قرار دارید.
مذاکره
dealing
معامله
haggling
چانه زدن
discussions
بحث ها
negotiating
در حال مذاکره
talks
صحبت می کند
conferring
اعطا کردن
dickering
دیوونه کردن
تبادل
parleying
صحبت کردن
trading
تجارت
transacting
معامله کردن
transaction
چرخ زدن و معامله
wheeling and dealing
کنفرانس
دیالوگ انگلستان
dialogueUK
مشاوره
consultation
بحث
گفتگو
colloquy
ملاقات
مناظره
دیالوگ ایالات متحده
dialogUS
مشورت
deliberation
دیپلماسی
diplomacy
مشاوره ها
consultations
رایزنی ها
deliberations
مشارکت
پالاور
palaver
مذاکره کردن
parley
اجلاس - همایش
مذاکرات
negotiations
unemployment
بیکاری
