bargaining

base info - اطلاعات اولیه

bargaining - چانه زنی

noun - اسم

/ˈbɑːrɡənɪŋ/

UK :

/ˈbɑːɡənɪŋ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bargaining] در گوگل
description - توضیح

  • بحث به منظور دستیابی به توافق در مورد بیع، قرارداد و غیره


  • بحث برای رسیدن به توافق در مورد چیزی، به عنوان مثال تجارت، سطح دستمزد و غیره

  • discussions between people in order to reach agreement on something such as prices, wages, working conditions, etc.


    بحث و گفتگو بین افراد به منظور دستیابی به توافق در مورد چیزی مانند قیمت ها، دستمزدها، شرایط کار و غیره.

  • Sometimes this can be done before negotiations start and occasionally during the actual bargaining itself.


    گاهی اوقات می توان این کار را قبل از شروع مذاکرات و گاهی در حین چانه زنی واقعی انجام داد.

  • Collective bargaining is a flexible instrument and can build upon the minimum standards which the law lays down.


    چانه زنی دسته جمعی ابزاری منعطف است و می تواند بر اساس حداقل استانداردهایی که قانون وضع می کند بنا شود.

  • Effective bargaining by their union has gained clothing workers a 9% pay rise.


    چانه زنی مؤثر اتحادیه آنها باعث افزایش 9 درصدی دستمزد کارگران لباس شده است.

  • You need a flexible and adaptive approach in devising your ground plan for bargaining.


    شما به یک رویکرد منعطف و انطباقی در طراحی نقشه زمینی خود برای چانه زنی نیاز دارید.

  • This is where hard bargaining at the time that you negotiated your service contract could pay off handsomely.


    اینجا جایی است که چانه زنی سخت در زمانی که شما قرارداد خدمات خود را مذاکره می کردید می تواند نتیجه خوبی داشته باشد.

  • After much bargaining, we agreed to share the profits 50-50.


    پس از چانه زنی زیاد، توافق کردیم که سود را 50-50 تقسیم کنیم.

  • Then came the consultation proper and the bargaining began.


    سپس به درستی مشاوره انجام شد و چانه زنی آغاز شد.

  • They are wrong for this country's future and contrary to this party's belief in decentralised wage bargaining.


    آنها در مورد آینده این کشور اشتباه می کنند و برخلاف اعتقاد این حزب به چانه زنی غیرمتمرکز دستمزدهاست.

example - مثال
  • After much hard bargaining we reached an agreement.


    پس از چانه زنی بسیار سخت به توافق رسیدیم.

  • wage bargaining


    چانه زنی دستمزد

  • Exporters are in a strong bargaining position at the moment.


    صادرکنندگان در حال حاضر در موقعیت چانه زنی قوی قرار دارند.

  • Both sides were scheduled to meet today in an effort to resume bargaining.


    قرار بود امروز هر دو طرف برای از سرگیری مذاکرات با یکدیگر دیدار کنند.

  • After tough bargaining, the plan has been agreed upon with the unions.


    پس از چانه زنی های سخت، این طرح با اتحادیه ها به توافق رسیده است.

  • You are in a weaker bargaining position if you are a casual, temporary or contract worker.


    اگر یک کارگر معمولی، موقت یا قراردادی باشید، در موقعیت چانه زنی ضعیف تری قرار دارید.

synonyms - مترادف

  • مذاکره

  • dealing


    معامله

  • haggling


    چانه زدن

  • discussions


    بحث ها

  • negotiating


    در حال مذاکره

  • talks


    صحبت می کند

  • conferring


    اعطا کردن

  • dickering


    دیوونه کردن


  • تبادل

  • parleying


    صحبت کردن

  • trading


    تجارت

  • transacting


    معامله کردن

  • transaction


    چرخ زدن و معامله

  • wheeling and dealing


    کنفرانس


  • دیالوگ انگلستان

  • dialogueUK


    مشاوره

  • consultation


    بحث


  • گفتگو

  • colloquy


    ملاقات


  • مناظره


  • دیالوگ ایالات متحده

  • dialogUS


    مشورت

  • deliberation


    دیپلماسی

  • diplomacy


    مشاوره ها

  • consultations


    رایزنی ها

  • deliberations


    مشارکت


  • پالاور

  • palaver


    مذاکره کردن

  • parley


    اجلاس - همایش


  • مذاکرات

  • negotiations


antonyms - متضاد
  • unemployment


    بیکاری

لغت پیشنهادی

uninterested

لغت پیشنهادی

reimbursed

لغت پیشنهادی

proclamation