operators

base info - اطلاعات اولیه

operators - اپراتورها

N/A - N/A

ˈɑː.pə.reɪ.t̬ɚ

UK :

ˈɒp.ər.eɪ.tər

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [operators] در گوگل
description - توضیح
example - مثال

  • یک اپراتور کامپیوتر


  • یک اپراتور تور

  • He has shown himself to be a canny operator in wage negotiations.


    او خود را به عنوان یک اپراتور زیرک در مذاکرات دستمزد نشان داده است.

  • a computer/machine operator


    اپراتور کامپیوتر/ماشین

  • Dial or press zero for the operator.


    برای اپراتور شماره گیری یا صفر را فشار دهید.

  • He’s a smooth operator.


    او یک اپراتور صاف است.

  • a camera/crane/forklift operator


    اپراتور دوربین / جرثقیل / لیفتراک

  • The system lets you talk directly to a call centre operator.


    این سیستم به شما امکان می دهد مستقیماً با اپراتور مرکز تماس صحبت کنید.

  • a cable/mobile-phone/hotel operator


    اپراتور کابل/تلفن همراه/هتل


  • این شرکت مالک و مجری چندین ایستگاه رادیویی است.

  • a switchboard operator


    یک اپراتور تابلو برق

  • He worked as a 911 operator with the Cincinnati Police Department.


    او به عنوان اپراتور 911 با اداره پلیس سینسیناتی کار می کرد.

  • He has shown himself to be a clever operator in wage negotiations.


    او خود را به عنوان یک اپراتور باهوش در مذاکرات دستمزد نشان داده است.

synonyms - مترادف
  • drivers


    رانندگان

  • mechanics


    مکانیک

  • operatives


    عاملان

  • workers


    کارگران

  • machinists


    ماشین آلات

  • engineers


    مهندسین

  • hands


    دست ها

  • conductors


    هادی ها

  • handlers


    کنترل کننده ها

  • technicians


    تکنسین ها

  • operants


    عملگرها

  • specialists


    متخصصان

  • craftsmen


    صنعتگران

  • labourersUK


    کارگران انگلستان

  • artificers


    مصنوعی ها

  • workmen


    کارگران ایالات متحده

  • mech


    کارمندان

  • controllers


    نصب کننده ها

  • laborersUS


    تمرین کنندگان

  • employees


    کارشناسان

  • artisans


    تاجران

  • fitters


    کارآموز

  • practitioners


    استادی

  • experts


    کارفرمایان

  • tradesmen


    کاربران

  • journeymen


    مکانیک ها

  • maistry


    زنان صنعتگر

  • employers


  • users


  • mechanicians


  • craftswomen


antonyms - متضاد
  • employees


    کارمندان

  • workers


    کارگران

لغت پیشنهادی

austere

لغت پیشنهادی

alpaca

لغت پیشنهادی

bluff