boxcar
boxcar - ماشین جعبه ای
noun - اسم
UK :
US :
واگن راه آهن با طرفین بلند و سقفی که برای حمل کالا استفاده می شود
واگن راه آهن با سقف که برای حمل کالا استفاده می شود
(به تعداد، قیمت و غیره) بسیار بالاست
واگن راه آهن با درهای کشویی و سقفی که برای حمل بار استفاده می شود
واگن راه آهن سرپوشیده با درهای کشویی در طرفین آن که برای حمل و نقل کالا استفاده می شود
صفی از ماشینهای جعبهدار خالی، آماده تحویل یا دریافت لژیونهای خفتهشان.
آخرین واگن جعبهای، بهشت نگهبانان راهآهن بود.
برخی از آنها در کلاس پنجم، که شامل خودروهای جعبهای کاملاً بیآسایش بود، سفر میکردند.
واضح است که تعداد زیادی از مهاجران از خودروهای جعبهای مهاجر پنجم دوری کردند و چهارم سفر کردند.
It is clear that large numbers of migrants avoided the boxcars of emigrant fifth and travelled fourth.
در ماشین جعبه گوسفند هم بود.
بابام گفت: و این یک مسئولیت بزرگ بود، حتی در زمانی که شرایط اجازه میداد، کود ماشینها را پاک کند.
And it was a grave responsibility said my Papa, even down to ridding the boxcars of manure when circumstances permitted.
یک بند نازک فولادی به تیری که سقف خودرو جعبهای را نگه میداشت، پیچ شده بود.
و اگر این ماشینهای جعبهای که مخصوص بارگیری شدهاند چندان علامتگذاری نمیشدند، اسبهای گرانبهای ما کجا میتوانند خود را بیابند؟
And if these boxcars specially loaded were not so marked, where might our precious horses find themselves?
واگن جعبهای از ریل قطار خارج شد اما ایستاده ماند.
آنها شرکت های کوچکتر را با پیشنهاد قیمت خودروهای جعبه ای به آنها می خرند.
روزانه هشت کامیون کالا به حیاط راهآهن میرود تا در واگنها بارگیری شود.
box van
ون جعبه ای
goods van
وانت کالا
bantam
سرسری
dinky
دیوونه
dwarf
آدم کوتوله
dwarfish
کوتوله ماهی
مقدار کمی
puny
ضعیف
shrimpy
میگو
کم اهمیت
smallish
کوچک
undersize
کمتر از اندازه
undersized
کم اندازه
diminutive
کاهنده
اندک
جیب
pygmy
پیگمی
لیلیپوتی
Lilliputian
اسباب بازی
toylike
مینیاتوری
miniature
ریزه
petite
مینی
mini
خوب
کوچولو
wee
غیر عادی
subnormal
دقیقه
نوجوان
teeny
ناقص
stunted
میکروسکوپی
microscopic
جن
elfin
کوتاه