brag
brag - لاف زدن
verb - فعل
UK :
US :
صحبت کردن بیش از حد با افتخار در مورد کارهایی که انجام داده اید، آنچه دارید و غیره - برای نشان دادن عدم تایید استفاده می شود
بیش از حد با افتخار در مورد آنچه انجام داده اید یا آنچه دارید صحبت کنید
to speak with pride often with too much pride about something you have done or something you possess
صحبت کردن با غرور، اغلب با غرور بیش از حد، در مورد کاری که انجام داده اید یا چیزی که دارید
ای کاش از لاف زدن در مورد اینکه پدر و مادرش چقدر ثروتمند هستند دست بردارد.
هر چند ممکن است به خودم لاف بزنم.
بی حیا، در مورد فشارهایی که با آن روبه رو است به خود می بالد.
به طور خلاصه، آنها چیزی برای لاف زدن ندارند.
ما دیگر شرکتی نداریم که به آن لاف بزنیم.
و در داخل میدان، موقعیت از بالا بردن نقاط لاف زدن نژادی ناشی می شود.
کوین به خود می بالید که ده ها دوست دختر داشته است.
او به خود می بالید که در شانزده سالگی با هر پنج عروسک نیویورک توانسته است.
او به دوستانش درباره این جنایت لاف زد.
من لاف نمی زنم اما فکر می کنم در مصاحبه خیلی خوب عمل کردم.
They repeatedly bragged that one of their men was responsible for the shooting.
آنها بارها به خود می بالیدند که یکی از افرادشان مسئول تیراندازی بوده است.
او همیشه در مورد اینکه چقدر پول به دست می آورد لاف می زند.
آنها لاف می زدند که تیمشان هرگز شکست نخورده است.
او به بازی گلف خود می بالید.
The government has been bragging about the good economy.
دولت به اقتصاد خوب می بالد.
boast
به رخ کشیدن
crow
کلاغ
swagger
فحش دادن
gloat
خوشحالی
vaunt
فخر فروشی
bluster
غوغا کردن
gasconade
گازکناد
bull
گاو نر
swank
سوانک
grandstand
جایگاه
فوت کردن، دمیدن
exult
شادی
vapourUK
vapourUK
vaporUS
vaporUS
puff
پف کردن
skite
اسکیت
showboat
قایق نمایشی
prate
تمرین
rodomontade
رودومونتاد
roister
خروس
دهان
hyperbolize
هذل گویی کردن
hotdog
هات داگ
خود نمایی کردن
congratulate oneself
به خود تبریک بگو
بزرگ صحبت کن
بوق خودت را بزن
big-note oneself
خود نت بزرگ
دست زدن به پشت خود
preen oneself
خود را تسخیر کند
