casserole

base info - اطلاعات اولیه

casserole - قابلمه

noun - اسم

/ˈkæsərəʊl/

UK :

/ˈkæsərəʊl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [casserole] در گوگل
description - توضیح
  • food that is cooked slowly in liquid in a covered dish in the oven


    غذایی که به آرامی در مایع در ظرف سرپوشیده در فر پخته می شود


  • ظرفی با پوشش عمیق که برای پختن غذا در فر استفاده می شود

  • to cook food in a casserole


    برای پختن غذا در قابلمه

  • a dish made by cooking meat vegetables, or other foods in liquid inside a heavy container at low heat or the heavy deep container with a lid used in cooking such dishes


    ظرفی که از پختن گوشت، سبزیجات یا سایر غذاها در مایع داخل ظرف سنگین با حرارت کم یا ظرف سنگین و عمیق با درب در پخت این ظروف درست می شود.


  • ظرفی که با پختن گوشت، سبزیجات یا سایر غذاها در ظرف سنگین با حرارت کم یا ظرف سنگین و عمیق با درب در پخت این ظروف درست می شود.

  • There was a pot on the stove, a casserole in the oven and a note on the counter.


    یک قابلمه روی اجاق، یک قابلمه در فر و یک یادداشت روی پیشخوان بود.

  • a chicken casserole


    یک کاسه مرغ

  • In a large flameproof casserole, fry the chicken joints in the oil until golden brown.


    در یک قابلمه بزرگ نسوز، مفاصل مرغ را در روغن سرخ کنید تا قهوه ای طلایی شوند.

  • Fry bacon, pork and duck in oil and transfer to a large casserole.


    بیکن، گوشت خوک و اردک را در روغن سرخ کنید و به یک قابلمه بزرگ منتقل کنید.

  • Muriel kept a flow of small talk steadily through tomato soup liver casserole and apple crumble.


    موریل به طور پیوسته از طریق سوپ گوجه‌فرنگی، کاسرول جگر و کرامبل سیب جریان صحبت‌های کوچک را حفظ کرد.

  • Pour into 1 quart casserole dish top with cheese and bake for 25 to 30 minutes or until brown and bubbly.


    در ظرف 1 لیتری بریزید، پنیر را روی آن ریخته و به مدت 25 تا 30 دقیقه یا تا زمانی که قهوه ای و حباب دار شود بپزید.

  • Deion on how you can turn those holiday leftovers into a sassy casserole.


    Deion در مورد اینکه چگونه می توانید آن باقیمانده های تعطیلات را به یک کاسروی ساده تبدیل کنید.

  • To vary the casserole, add 3-4 prepared scallops or a small jar of drained mussels.


    برای تغییر شکل ماهیتابه، 3 تا 4 عدد گوش ماهی آماده یا یک شیشه کوچک صدف آبکش شده اضافه کنید.

  • The Provencale beef daube and the zucchini casserole, for instance were decent but not distinctive.


    به عنوان مثال، گوشت گاو پروونکا و کاسرول کدو سبز، مناسب بودند اما متمایز نبودند.

example - مثال
  • a chicken casserole


    یک کاسه مرغ

  • Is there any casserole left?


    ظرفی باقی مانده است؟

  • Place the chicken pieces in the bottom of a large casserole.


    تکه های مرغ را در کف یک قابلمه بزرگ قرار دهید.

  • lamb casserole


    قابلمه بره

synonyms - مترادف
  • goulash


    گولش

  • hash


    هش

  • pottage


    پتاژ

  • stew


    خورشت

  • casserole dish


    ظرف قابلمه

  • covered dish


    ظرف پوشیده شده

  • hotdish


    غذای داغ

  • hotpot


    هات پات


  • کیک گوشت


  • پای قابلمه ای

  • stroganoff


    استروگانف

  • ragout


    راگو

  • gallimaufry


    گالیمافری

  • pot-au-feu


    pot-au-feu

  • bourguignon


    بورگینیون

  • olio


    اولیو


  • ظرف گوشت

  • meat stew


    خورش گوشت

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

fluent

لغت پیشنهادی

sillier

لغت پیشنهادی

purchased