comparing
comparing - مقایسه کردن
N/A - N/A
UK :
US :
فاعل فاعل از مقایسه کنید
برای بررسی یا جستجوی تفاوت بین دو یا چند چیز
قضاوت کردن، پیشنهاد کردن، یا در نظر گرفتن اینکه چیزی مشابه یا با کیفیتی برابر با چیز دیگری است
If something or someone does not compare with something or someone else the second thing is very much better than the first
اگر چیزی یا کسی با چیزی یا شخص دیگری مقایسه نشود، چیز دوم بسیار بهتر از اولی است
اگر چیزی به خوبی با چیز دیگری مقایسه شود، بهتر از آن است
اگر قیمت خانه ها را در این دو منطقه مقایسه کنید، بسیار شگفت انگیز است که چقدر متفاوت هستند.
این گران به نظر می رسد - آیا قیمت ها را در مغازه های دیگر مقایسه کرده اید؟
برخی از کارهای اخیر را با کارهای قدیمی خود مقایسه کنید و خواهید دید که چقدر پیشرفت کرده اید.
این جاده در مقایسه با جاده ما بسیار شلوغ است.
به نظر می رسد کودکان در مقایسه با زمانی که ما در مدرسه بودیم چیزهای جالب تری یاد می گیرند.
شاعر زبان معشوق را به تیغ تشبیه می کند.
او که هنوز 25 سال سن دارد، با بهترین رقصنده تمام دوران مقایسه شده است.
مردم او را با الیزابت تیلور مقایسه کردند.
شما نمی توانید این دو شهر را با هم مقایسه کنید - آنها کاملاً متفاوت هستند.
قهوه فوری با قهوه تازه آسیاب شده مقایسه نمی شود.
این هتل مطمئناً با هتلی که سال گذشته در آن اقامت داشتیم مقایسه خوبی داشت.
contrasting
متضاد
juxtaposing
در کنار هم قرار دادن
balancing
متعادل کردن
collating
تطبیق
differentiating
متمایز کردن
correlating
همبستگی
weighing
وزن کردن
analysingUK
تجزیه و تحلیل انگلستان
analyzingUS
تجزیه و تحلیل ایالات متحده
assessing
ارزیابی
measuring
اندازه گیری
competing
رقابت
paralleling
موازی کردن
parallelling
موشکافی انگلستان
scrutinisingUK
در حال بررسی ایالات متحده
scrutinizingUS
مواجه شدن با
confronting
با توجه به
considering
در حال تعمق
contemplating
ارزیابی کردن
evaluating
معاینه کردن
examining
حلق آویز کردن
hanging
در حال بازرسی
inspecting
قضاوت کردن
judging
تطابق
matching
مشاهده کردن
observing
مخالف
opposing
جداسازی
pondering
جدا کردن
segregating
در حال مطالعه
separating
studying
differentiating
متمایز کردن
contrasting
متضاد
distinguishing
تبعیض آمیز
discriminating
فهیم
discerning
شناسایی
identifying
به رسمیت شناختن انگلستان
recognisingUK
به رسمیت شناختن ایالات متحده
recognizingUS
تعیین کننده
determining
گفتن
telling
سرزنش
secerning
در تضاد با
differencing
contrasting with
