comparing

base info - اطلاعات اولیه

comparing - مقایسه کردن

N/A - N/A

kəmˈper

UK :

kəmˈpeər

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [comparing] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • If you compare house prices in the two areas, it's quite amazing how different they are.


    اگر قیمت خانه ها را در این دو منطقه مقایسه کنید، بسیار شگفت انگیز است که چقدر متفاوت هستند.

  • That seems expensive - have you compared prices in other shops?


    این گران به نظر می رسد - آیا قیمت ها را در مغازه های دیگر مقایسه کرده اید؟

  • Compare some recent work with your older stuff and you'll see how much you've improved.


    برخی از کارهای اخیر را با کارهای قدیمی خود مقایسه کنید و خواهید دید که چقدر پیشرفت کرده اید.

  • This road is quite busy compared to/with ours.


    این جاده در مقایسه با جاده ما بسیار شلوغ است.

  • Children seem to learn more interesting things compared to/with when we were at school.


    به نظر می رسد کودکان در مقایسه با زمانی که ما در مدرسه بودیم چیزهای جالب تری یاد می گیرند.

  • The poet compares his lover's tongue to a razor blade.


    شاعر زبان معشوق را به تیغ تشبیه می کند.

  • Still only 25, she has been compared to the greatest dancer of all time.


    او که هنوز 25 سال سن دارد، با بهترین رقصنده تمام دوران مقایسه شده است.

  • People compared her to Elizabeth Taylor.


    مردم او را با الیزابت تیلور مقایسه کردند.

  • You can't compare the two cities - they're totally different.


    شما نمی توانید این دو شهر را با هم مقایسه کنید - آنها کاملاً متفاوت هستند.

  • Instant coffee just doesn't compare with freshly ground coffee.


    قهوه فوری با قهوه تازه آسیاب شده مقایسه نمی شود.

  • The hotel certainly compared favourably with the one we stayed in last year.


    این هتل مطمئناً با هتلی که سال گذشته در آن اقامت داشتیم مقایسه خوبی داشت.

synonyms - مترادف
  • contrasting


    متضاد

  • juxtaposing


    در کنار هم قرار دادن

  • balancing


    متعادل کردن

  • collating


    تطبیق

  • differentiating


    متمایز کردن

  • correlating


    همبستگی

  • weighing


    وزن کردن

  • analysingUK


    تجزیه و تحلیل انگلستان

  • analyzingUS


    تجزیه و تحلیل ایالات متحده

  • assessing


    ارزیابی

  • measuring


    اندازه گیری

  • competing


    رقابت

  • paralleling


    موازی کردن

  • parallelling


    موشکافی انگلستان

  • scrutinisingUK


    در حال بررسی ایالات متحده

  • scrutinizingUS


    مواجه شدن با

  • confronting


    با توجه به

  • considering


    در حال تعمق

  • contemplating


    ارزیابی کردن

  • evaluating


    معاینه کردن

  • examining


    حلق آویز کردن

  • hanging


    در حال بازرسی

  • inspecting


    قضاوت کردن

  • judging


    تطابق

  • matching


    مشاهده کردن

  • observing


    مخالف

  • opposing


    جداسازی

  • pondering


    جدا کردن

  • segregating


    در حال مطالعه

  • separating


  • studying


antonyms - متضاد
  • differentiating


    متمایز کردن

  • contrasting


    متضاد

  • distinguishing


    تبعیض آمیز

  • discriminating


    فهیم

  • discerning


    شناسایی

  • identifying


    به رسمیت شناختن انگلستان

  • recognisingUK


    به رسمیت شناختن ایالات متحده

  • recognizingUS


    تعیین کننده

  • determining


    گفتن

  • telling


    سرزنش

  • secerning


    در تضاد با

  • differencing


  • contrasting with


لغت پیشنهادی

scribbled

لغت پیشنهادی

glorious

لغت پیشنهادی

samoa