gore
gore - گول زدن
verb - فعل
UK :
US :
اگر حیوانی به کسی غر بزند با شاخ یا عاج او را زخمی می کند
خون تیره غلیظی که از زخم جاری شده است
خون، به ویژه در اثر خشونت یا جراحت
a piece of material shaped like a triangle or with one end narrower than the other used in making skirts, sails, or umbrellas
قطعه ای از مواد به شکل مثلث یا با یک سر باریک تر از دیگری که در ساخت دامن، بادبان یا چتر استفاده می شود.
(حیوان) با شاخ یا عاج به کسی آسیب رساندن یا به چیزی آسیب رساند
(از حیوان) با شاخ یا عاج صدمه ای ایجاد کند (= دندان های بلند و خمیده)
خونی که از جراحت ناشی شده و غلیظ شده است
خوب یا بد بودن این پدیده برای دموکراسی بستگی به این دارد که گاو چه کسی را گول می زنند.
من مورد آزار و اذیت، تعقیب یا حتی غرش قرار نگرفته بودم.
All three stood in the hallway, the woman backed up to the wall a finger and thumb goring her cheeks.
هر سه در راهرو ایستاده بودند، زن به دیوار تکیه داد، انگشت و شست روی گونه هایش فرو می رفت.
حتی وقتی که او را آزار می داد، مرد را در او تکان داد.
Below: An aging male babirusa that appears near to the day when it slowly gores itself through its forehead.
در زیر: بابیروسای نر سالخورده که نزدیک به روزی ظاهر می شود که به آرامی از پیشانی خود فرو می رود.
او توسط یک گاو نر زخمی شد.
فیلم خوبی است، اما خون و خون زیادی در آن وجود دارد.
دارای پارچه های اضافی در دامن است تا همه آن را چرخان و پر کند.
گول خورده توسط یک گاو نر
گاوباز تقریباً تا حد مرگ کشته شد.
خون
bloodshed
خونریزی
carnage
قتل عام
slaughter
ذبح
bloodiness
خونی
butchery
قصابی
cruor
سنگ شکن
grume
غرغر
bloodletting
خون ریزی
کشتن
خشونت
bloodbath
حمام خون
warfare
جنگ
pogrom
پوگروم
blood bath
نبرد
دعوا کردن
تعارض
خصومت ها
یورش
hostilities
ضرب وشتم
onslaught
خون رسان
mayhem
نابودی
blood-letting
آدم کشی
massacre
هولوکاست
extermination
انحلال
مرگ
annihilation
slaying
holocaust
liquidation
