ancestry
ancestry - اصل و نسب
noun - اسم
UK :
US :
اعضای خانواده شما که مدت ها پیش زندگی می کردند
اجداد شما که مدت ها پیش زندگی می کردند یا منشاء خانواده شما
اکنون او یک اصل و نسب داشت، به اندازه ای که می خواست نجیب و گسترده.
به سادگی این است که انطباق و نسب می تواند توضیح دهد که سازگاری به تنهایی نمی تواند.
این جنگ وو شو، جنگ اجداد من بود.
برخی از کلیساها بدون شک در اصل و نسب رومی هستند.
The nature of this will vary greatly depending on a rose's ancestry, while its appreciation is a very personal matter.
ماهیت این بسته به اصل و نسب گل رز بسیار متفاوت است، در حالی که قدردانی از آن یک موضوع بسیار شخصی است.
The ancestry of pentecostalism-on the other hand-traces back to mystical, Wesleyan, and Holiness roots.
اصل و نسب پنطیکاستالیسم - از سوی دیگر - به ریشه های عرفانی، وسلی و تقدس برمی گردد.
داشتن اصل و نسب اسکاتلندی
او توانست اصل و نسب خود را به بیش از 1000 سال ردیابی کند.
مردم ژاپنی تبار
انسان ها با شامپانزه ها نسب مشترکی دارند.
چشمان او آبی شگفت انگیز خود را مدیون اصل و نسب ایرلندی اش بود.
این شرکت ادعا می کند که اصل و نسب آن به سال 1727 باز می گردد.
او به اصل و نسب بومیان آمریکا افتخار می کرد.
همسرش از تبار سلطنتی بود.
ریشه این خانواده به مهاجمان نورمن بازمی گردد.
lineage
دودمان
descent
نزول
خط
موجودی
extraction
استخراج
pedigree
شجره نامه
parentage
والدین
خانواده
خون
genealogy
تولد
اصل و نسب
خط خونی
bloodline
نژاد
میراث
strain
پرورش
خانه
breeding
ریشه ها
derivation
سلسله
تکان می دهد
roots
خویشاوندی
dynasty
اجداد
stirps
تابعیت
breed
وراثت
kindred
پیشینیان
forebears
ancestors
filiation
heredity
forefathers
progenitors
antecedents
موضوع
posterity
آیندگان
progeny
نتاج
دانه
اثر
پایان
نتیجه
تمام کردن
پایان دادن
ending
والدین
مرگ
برآمدگی
مانع
outgrowth
دلسردی
hindrance
حقیقت
discouragement
خاتمه دادن
تکمیل
هدف
termination
اجداد
completion
فرزندان
سرگرمی
سخن، گفتار
progeniture
سرگرم کننده
descendants
نسل
کنار کشیدن
descendant
children
offspring