begrudge
begrudge - کینه توزی
verb - فعل
UK :
US :
احساس عصبانیت یا ناراحتی با کسی به دلیل داشتن چیزی که فکر می کنید لیاقتش را ندارد
احساس ناراحتی یا ناراحتی از اینکه باید چیزی بپردازید، به کسی چیزی بدهید و غیره
احساس ناراحتی کنید زیرا کسی چیزی دارد که فکر می کنید لیاقتش را ندارد
از خرج کردن پول برای چیزی یا وقت گذاشتن برای انجام کاری احساس ناراحتی کنید
اجازه دادن یا دادن ناخواسته
چیزی که پرداخت شد مورد بیزاری قرار گرفت.
Surely no-one in Castlereagh would begrudge a modest investment in proper safe clean and comfortable working accommodation for their public servants?
مطمئناً هیچ کس در Castlereagh از سرمایه گذاری اندک در محل کار مناسب، ایمن، تمیز و راحت برای کارمندان دولتی خود ناراضی نیست؟
او مطمئن بود که ویولا از او ناراحت نخواهد شد.
Like all the Service personnel one meets in remote places, he is dedicated, and does not begrudge his time.
مانند تمام پرسنل خدماتی که در مکانهای دورافتاده ملاقات میکند، او متعهد است و از وقتش غافل نمیشود.
او نباید از دیگران ناراحت باشد.
در حالی که من از قدردانی رئیس جمهور ناراضی نبودم، اما این یک موضوع کوچک بود.
او از زمانی که از نوشتن خود دور بود ناراحت بود.
I don't begrudge your cut.
من از برش شما ناراحت نیستم
مطمئناً از خوشحالی او ناراحت نمی شوید؟
من از موفقیت او ناراحت نیستم.
هر ثانیه ای را که برای کمک به او صرف کردم، ناراحت می شوم.
آنها از پرداخت این همه پول برای یک سرویس درجه دو بیزار هستند.
من از آزادی اش غافل نمی شوم.
آنها هر روز که مجبور بودند پیش پدرشان بمانند، بغض می کردند.
او از پرداخت این همه برای بستنی خجالتی کشید.
He’s worked every weekend for the last three months, so you can’t begrudge him a little time off now.
او در سه ماه گذشته هر آخر هفته کار کرده است، بنابراین نمیتوانید در حال حاضر از او غافل شوید.