bloodletting
bloodletting - خون ریزی
noun - اسم
UK :
US :
کشتن مردم
یک درمان پزشکی که در گذشته استفاده می شد و شامل برداشتن مقداری از خون فرد بود
کاهش تعداد افرادی که برای یک سازمان، صنعت و غیره کار می کنند
اخراج کارمندان به تعداد زیاد
killing and violence especially between enemy groups involved in an argument that has existed for a long time
کشتار و خشونت، بهویژه بین گروههای دشمن درگیر درگیریهایی که مدتهاست وجود داشته است
وضعیتی که در آن یک شرکت تعداد افراد شاغل در آن را کاهش می دهد
در گذشته یک روش درمانی پزشکی که در آن از فردی که مبتلا به بیماری بود خون گرفته می شد
a process in which a company with financial problems gets rid of a lot of employees at the same time
فرآیندی که در آن یک شرکت با مشکلات مالی همزمان از شر تعداد زیادی کارمند خلاص می شود
دوره ای که در طی آن سهام ارزش زیادی از دست می دهد
خونریزی بیهوده جنگ
ethnic bloodletting
خون ریزی قومی
EWS با اخراج برخی از کارکنان ارشد، خونریزی بیشتری انجام داد.
بیست و پنج کارمند ارشد در آخرین دور خونریزی اخراج شدند.
Wall Street prepared itself for a week of bloodletting as stock market conditions continued to worsen.
با ادامه بدتر شدن شرایط بازار سهام، وال استریت خود را برای یک هفته خونریزی آماده کرد.
