gore

base info - اطلاعات اولیه

gore - گول زدن

verb - فعل

/ɡɔːr/

UK :

/ɡɔː(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gore] در گوگل
description - توضیح
  • if an animal gores someone it wounds them with its horns or tusks


    اگر حیوانی به کسی غر بزند با شاخ یا عاج او را زخمی می کند

  • thick dark blood that has flowed from a wound


    خون تیره غلیظی که از زخم جاری شده است


  • خون، به ویژه در اثر خشونت یا جراحت

  • a piece of material shaped like a triangle or with one end narrower than the other used in making skirts, sails, or umbrellas


    قطعه ای از مواد به شکل مثلث یا با یک سر باریک تر از دیگری که در ساخت دامن، بادبان یا چتر استفاده می شود.

  • (of an animal) to cause an injury to someone or damage something with the horns or tusks


    (حیوان) با شاخ یا عاج به کسی آسیب رساندن یا به چیزی آسیب رساند

  • (of an animal) to cause an injury with the horns or tusks (= long curved teeth)


    (از حیوان) با شاخ یا عاج صدمه ای ایجاد کند (= دندان های بلند و خمیده)


  • خونی که از جراحت ناشی شده و غلیظ شده است

  • Whether this phenomenon is good or bad for democracy depends on whose ox is being gored.


    خوب یا بد بودن این پدیده برای دموکراسی بستگی به این دارد که گاو چه کسی را گول می زنند.

  • I had not been gored, chased, or even roared at.


    من مورد آزار و اذیت، تعقیب یا حتی غرش قرار نگرفته بودم.

  • All three stood in the hallway, the woman backed up to the wall a finger and thumb goring her cheeks.


    هر سه در راهرو ایستاده بودند، زن به دیوار تکیه داد، انگشت و شست روی گونه هایش فرو می رفت.

  • It stirred the man in him even as it gored him.


    حتی وقتی که او را آزار می داد، مرد را در او تکان داد.

  • Below: An aging male babirusa that appears near to the day when it slowly gores itself through its forehead.


    در زیر: بابیروسای نر سالخورده که نزدیک به روزی ظاهر می شود که به آرامی از پیشانی خود فرو می رود.

example - مثال
  • He was gored by a bull.


    او توسط یک گاو نر زخمی شد.

  • It's a good film but there's a lot of blood and gore in it.


    فیلم خوبی است، اما خون و خون زیادی در آن وجود دارد.

  • It has extra gores of fabric in the skirt to make it all swirly and full.


    دارای پارچه های اضافی در دامن است تا همه آن را چرخان و پر کند.

  • gored by a bull


    گول خورده توسط یک گاو نر

  • The bullfighter was almost gored to death.


    گاوباز تقریباً تا حد مرگ کشته شد.

synonyms - مترادف

  • خون

  • bloodshed


    خونریزی

  • carnage


    قتل عام

  • slaughter


    ذبح

  • bloodiness


    خونی

  • butchery


    قصابی

  • cruor


    سنگ شکن

  • grume


    غرغر

  • bloodletting


    خون ریزی


  • کشتن


  • خشونت

  • bloodbath


    حمام خون

  • warfare


    جنگ

  • pogrom


    پوگروم

  • blood bath


    نبرد

  • war


    دعوا کردن


  • تعارض


  • خصومت ها


  • یورش

  • hostilities


    ضرب وشتم

  • onslaught


    خون رسان

  • mayhem


    نابودی

  • blood-letting


    آدم کشی

  • massacre


    هولوکاست

  • extermination


    انحلال


  • مرگ

  • annihilation


  • slaying


  • holocaust


  • liquidation



antonyms - متضاد
  • aid


    کمک


  • کمک کند

  • cure


    درمان

  • heal


    شفا دادن


  • افزایش دادن


  • بالا آمدن


  • متحد کردن

  • unite


لغت پیشنهادی

Noah’s ark

لغت پیشنهادی

aggravating

لغت پیشنهادی

winter