brazenly
brazenly - با وقاحت
adverb - قید
UK :
US :
انجام کاری آشکارا، بدون نشان دادن یا احساس شرمندگی
به روشی آشکار، بدون هیچ تلاشی برای پنهان کردن چیزی
او با وقاحت اعتراف کرد که شب را با گرگ گذرانده است.
در حالی که دختر جوان سینی را داخل می آورد، دوباره به رختخواب برگشت و با گستاخی بلند شد.
یک برچسب لاتین به اشتباه به او نقل قول کنید و او کفش هایش را بررسی می کند یا با وقاحت به شما لبخند می زند.
Truly unaware, some brazenly buttoned their flies as they walked out of the lavatory into the corridor.
واقعاً غافل، برخی با وقاحت دکمه مگسهای خود را در حالی که از دستشویی بیرون میرفتند به داخل راهرو بستند.
عشق او دمدمی مزاجی، بی شرمانه مشروط و برای همیشه کم بود.
At first I was brazenly happy bullish with solipsistic joy; yet most of the time I was puzzlingly, naggingly unhappy.
در ابتدا من بیپروا خوشحال بودم و از شادی متمادی خوشبین بودم. با این حال بیشتر اوقات به طرز گیج کننده و آزاردهنده ای ناراضی بودم.
او میتوانست از عهده این کار برآید، زیرا خاندان سلطنتی با وقاحت از خانواده خود مراقبت کرده بودند.
او آخرین امید خود را دور انداخته بود، ورق هایش را با وقاحت روی میز ورق زد.
The last time that I heard that argument so brazenly presented was by Mr. Neville Chamberlain's spokesman before the war.
آخرین باری که این استدلال را به این گستاخانه شنیدم، سخنگوی آقای نویل چمبرلین قبل از جنگ بود.
او با وقاحت اعتراف کرده بود که به او اجازه بازگشت به خانه را داده بود.
سارق با وقاحت نقاشی سرقت شده را به ماشین فراری برد.
نمی دونم چطور می تونی اینقدر وقیحانه به من دروغ بگی.
openly
بی پرده
flagrantly
آشکارا
blatantly
بی شرمانه
overtly
بدون پنهان کاری
unashamedly
ناخواسته
shamelessly
با جسارت
unabashedly
جسورانه
undisguisedly
بی حیا
wantonly
بی هنر
audaciously
به طور کامل
boldly
بی پروا
immodestly
کاملاً
artlessly
به صورت عمومی
بی شرم
brashly
در فضای باز
sheerly
کورام پوپولو
عمومی
unabashed
برای دیدن همه
بدون هیچ تلاشی برای پنهان کردن
coram populo
در معرض دید عموم
در دید کامل مردم
به وضوح
کچل
بدون صلاحیت
از قرار معلوم، مشخصا
patently
بدون تردید
baldly
manifestly
unqualifiedly
evidently
unmistakably
secretly
مخفیانه
timidly
ترسو
shily
شیطون
retiringly
بازنشستگی
mousily
موشی
meekly
فروتنانه
stealthily
یواشکی
decorously
به صورت تزئینی
respectfully
با احترام
reservedly
محفوظ
secretively
بااحتیاط، محتاطانه
cautiously
با تردید
diffidently
با احتیاط
reticently
متواضعانه
modestly
بی صدا
silently
آزمایشی
tentatively
عاقلانه
judiciously
تصفیه شده
furtively
با دقت
refinedly
سایه ای
scrupulously
با هوشیاری
shadily
شهری
vigilantly
به طرز وحشتناکی
urbanely
بی حیا
timorously
عمیقا
demurely
با تحسین
بدون خطر
admiringly
رمزآلود
safely
heedfully
cryptically