barefaced
barefaced - برهنه شد
adjective - صفت
UK :
US :
used to describe a remark or action that is clearly untrue or unpleasant, and that shows that you do not care about offending someone
برای توصیف اظهارات یا عملی استفاده می شود که به وضوح نادرست یا ناخوشایند است و نشان می دهد که شما به توهین کردن به کسی اهمیت نمی دهید.
در مورد رفتار بد خود هیچ گونه شرمندگی نشان نمی دهید یا سعی در پنهان کردن آن ندارید
not wearing any make-up (= coloured substances used on your face to improve or change your appearance)
آرایش نکردن (= مواد رنگی که روی صورت شما برای بهبود یا تغییر ظاهر شما استفاده می شود)
به گونه ای که هیچ گونه شرمندگی از رفتار بد نشان ندهد یا سعی در پنهان کردن آن نداشته باشد
when not wearing any make-up (= coloured substances used on your face to improve or change your appearance)
در صورت عدم آرایش (= مواد رنگی که روی صورت شما برای بهبود یا تغییر ظاهر شما استفاده می شود)
She kept her cool and dished out more than her fair share of barefaced cheek in more senses than one.
او خونسردی خود را حفظ کرد و بیشتر از گونههای برهنهاش، در معانی بیشتری، به او غذا داد.
It is the parallel and barefaced cheek of their methods to keep hold of political office that really takes the breath away.
این روش موازی و برهنه روش های آنها برای حفظ مقام سیاسی است که واقعاً نفس را می بندد.
Lucien could not endure the thought of appearing barefaced in front of a stranger especially a person of great status.
لوسین نمیتوانست این فکر را تحمل کند که با چهره برهنه در مقابل یک غریبه ظاهر شود، مخصوصاً فردی با موقعیت عالی.
Some people were having holiday romances: they radiated an air of barefaced sin and were itching to talk about it.
برخی از مردم عاشقانه های تعطیلات را داشتند: آنها هوای گناه آشکار را منتشر می کردند و از صحبت کردن در مورد آن احساس خارش می کردند.
یک دروغ آشکار
barefaced cheek
گونه برهنه
That's a barefaced lie!
این یک دروغ آشکار است!
داره نفوذ میفروشه مرد در مورد آن کاملاً بی حیثیت است.
او هنوز وقتی برهنه و دم اسبی است مانند یک نوجوان به نظر می رسد.
من ظاهر برهنه و طبیعی را ترجیح می دهم.
این افراد با صورت برهنه شما را سرقت خواهند کرد.
اگر از آفتاب گرفتن کاملاً با صورت برهنه امتناع می کنید، خط چشم ضدآب با ماندگاری طولانی ضروری است.
shameless
بی حیا
audacious
جسور
blatant
آشکار
bold
پررنگ
flagrant
برنجی
overt
گستاخ
brassy
باز کن
brazen
بی پروا
impudent
بی شرم
پنهان
brash
بدون مبدل
unabashed
ترتیب
unashamed
صریح
unconcealed
برهنه
undisguised
تندرو
arrant
رژگونه زدایی
frank
بدون خجالت
insolent
توبه نکردن
گردن برنجی
temerarious
بدون شرم
immodest
رو به جلو
unblushing
پر رو
unembarrassed
بی احترام
unrepentant
متکبر
brass-necked
without shame
cheeky
saucy
impertinent
presumptuous
ambiguous
مبهم
clouded
ابری
cryptic
مرموز
تاریک
enigmatic
معمایی
enigmatical
نامشخص
equivocal
اسرار امیز
indistinct
غیر آشکار
mysterious
روشن نشده است
nonobvious
غیر واضح
obfuscated
بدون ابر
obscure
مراقب باشید
unapparent
ساکت
unclarified
شرمنده
unclear
آفتابی
unclouded
روشن
نمایشگاه
خوب
shamed
غیر قابل درک
sunny
دلپذیر
رازآلود
cloudless
بی باران
sunshiny
گیج کننده
inscrutable
pleasant
mystifying
rainless
perplexing