bark
bark - پارس سگ
noun - اسم
UK :
US :
وقتی سگ پارس می کند، صدای بلند کوتاهی یا صداهای متوالی تولید می کند
برای گفتن سریع چیزی با صدای بلند
مالیدن پوست روی زانو، آرنج و غیره با افتادن یا ضربه زدن به چیزی
صدای بلند تیز که توسط سگ ایجاد می شود
پوشش بیرونی یک درخت
یک صدا یا صدای بلند
پوشش سخت بیرونی درخت
صدای بلند و خشنی که سگ و برخی حیوانات دیگر از خود تولید می کنند
(از سگ) صدای بلند و خشن ایجاد کند
به زور بر سر کسی فریاد زدن
برای ایجاد صدای بلند و کوتاهی که سگ و برخی حیوانات دیگر تولید می کنند
انسانی که چیزی را پارس می کند، ناگهان و به شدت فریاد می زند
پوشش سخت و بیرونی درخت
صدای بلند و کوتاهی که یک سگ و برخی حیوانات دیگر تولید می کنند
آنها شروع به پارس كردن كردند در حالی كه او چند متری به سمت در ورودی او می رفت.
The symptoms are periodic spells of regression: They drop to all fours, bark, befoul their apartments.
علائم عبارتند از طلسم های دوره ای پسرفت: آنها چهار دست و پا می افتند، پارس می کنند و آپارتمانشان را آلوده می کنند.
رین تین تین همگام پارس می کرد، اما گاوچران مدت ها بعد از بسته شدن دهانشان به صحبت کردن ادامه دادند.
یک دقیقه مربی به بچه هایی که از زمین بیرون می آیند فرمان می داد.
Meanwhile our lord and master would sit and drink one cup of tea after another barking orders from time to time.
در همین حین ارباب و ارباب ما می نشستند و یکی پس از دیگری چای می نوشیدند و گهگاه دستور می دادند.
آیا او قصد داشت یک سرزنش کند؟ او شگفت زده شد.
در زدم؛ ضربات به شدت بر روی کف سنگی می پیچید.
پوست درخت در تابستان جدا می شود.
مردم پوست آن را کنده و در داروها استفاده می کنند.
سگ با صدای بلند پارس کرد.
صدای خنده
صدای پارس سگ را از بیرون شنیدند.
گروهبان دستورات متوالی را به سربازان جدید داد.
سگ تمام شب پارس کرد.
گروهبان به سربازانش دستور داد.
سگ دو پارس بلند داد.
howl
زوزه کشیدن
bay
خلیج
yelp
فریاد زدن
yap
یاپ
yowl
زوزه
growl
غرغر کردن
snarl
بافت
woof
ناله کردن
gnarl
یپ
whine
ارف
yip
غرش
arf
گریه کردن
roar
ناله
دندان ها را نشان دهد
wail
تعظیم
show teeth
راف
bowwow
غنچه
ruff
دندان قروچه کن
gnarr
تیز
gnar
زیر
gnash your teeth
clamourUK
keen
clamorUS
ululate
bellow
clamourUK
clamorUS
