regrets

base info - اطلاعات اولیه

regrets - پشیمانی

N/A - N/A

rɪˈɡret

UK :

rɪˈɡret

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [regrets] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • I left school at 16, but I've had a great life and I have no regrets.


    من در 16 سالگی مدرسه را ترک کردم، اما زندگی خوبی داشته ام و پشیمان نیستم.

  • The manager expressed deep regret at/for the number of staff reductions.


    مدیر از/برای تعداد کاهش کارکنان ابراز تأسف عمیق کرد.

  • We think much to our regret (= and we are very sorry about this), that we will not be able to visit you next year.


    با کمال تاسف (= و از این بابت بسیار متاسفیم) فکر می کنیم که سال آینده نمی توانیم به دیدار شما برویم.

  • We did have an invitation, but we had to send Graham our regrets.


    ما یک دعوت نامه داشتیم، اما مجبور شدیم تاسف خود را برای گراهام بفرستیم.

  • Is there anything you've done in your life that you regret?


    آیا کاری هست که در زندگی انجام داده باشید که پشیمان شده باشید؟

  • I have always regretted not having studied harder at school.


    من همیشه پشیمان بوده ام که در مدرسه سخت تر درس نخوانده ام.

  • The council regrets (that) the money to subsidize the youth club is no longer available.


    شورا متاسف است (که) پول یارانه باشگاه جوانان دیگر در دسترس نیست.

  • British Airways regret to announce the cancellation of flight BA205 to Madrid.


    بریتیش ایرویز با تأسف از لغو پرواز BA205 به مادرید خبر داد.

  • He regretted his decision to leave school.


    او از تصمیم خود برای ترک مدرسه پشیمان شد.

  • I regret (that) I didn’t buy more when they were on sale.


    من متاسفم (که) وقتی آنها در فروش بودند بیشتر خرید نکردم.

  • I’m going to regret eating all those nachos.


    من از خوردن این همه ناچو پشیمان خواهم شد.

  • My husband regrets (that) he couldn’t be here tonight.


    شوهرم پشیمان است (که) نتوانسته امشب اینجا باشد.

  • The weather I regret to say is getting worse.


    با کمال تاسف می گویم هوا بدتر می شود.

synonyms - مترادف
  • turndown


    دور زدن

  • rejection


    طرد شدن

  • rebuff


    رد کردن

  • nonacceptance


    عدم پذیرش

  • declination


    انحراف

  • snub


    کم محلی کردن

  • negation


    نفی

  • repulse


    دفع کردن

  • renunciation


    چشم پوشی

  • repulsion


    دافعه

  • refusal


    امتناع

  • demurral


    بی حوصلگی

  • declinature


    نه

  • nay


    تخفیف دادن

  • discountenancing


    کوبنده

  • knockback


    عدم انطباق

  • no


    انصراف

  • noncompliance


    ضربه زدن به عقب

  • renouncement


    برس کردن

  • knock-back


    شانه سرد

  • non-acceptance


    لگد زدن به دندان

  • brush-off


    پاسخ منفی


  • آرنج

  • kick in the teeth


    انکار


  • عدم اجازه

  • the elbow


    رو به کاهش است

  • denial


    وتو

  • disallowance


    شست پایین

  • declining


  • veto


  • thumbs down


antonyms - متضاد
  • acceptance


    پذیرش - پذیرفته شدن

  • acquiescence


    رضایت


  • توافق

  • confirmation


    تائیدیه


  • خوش آمدی

لغت پیشنهادی

humor

لغت پیشنهادی

writers

لغت پیشنهادی

bargepole