inflation

base info - اطلاعات اولیه

inflation - تورم

noun - اسم

/ɪnˈfleɪʃn/

UK :

/ɪnˈfleɪʃn/

US :

family - خانواده
inflatable
بادی
deflation
کاهش تورم
reflation
انعکاس
inflated
باد کرده
inflationary
تورم زا
deflationary
کاهشی
reflationary
باد کردن
inflate
---
deflate
---
reflate
---
google image
نتیجه جستجوی لغت [inflation] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
synonyms - مترادف

  • افزایش دادن


  • بالا آمدن

  • escalation


    تشدید


  • گسترش

  • boost


    تقویت

  • hike


    پیاده روی

  • enlargement


    بزرگ شدن

  • swelling


    تورم

  • aggrandisementUK


    بزرگنمایی انگلستان

  • aggrandizementUS


    بزرگنمایی ایالات متحده

  • buildup


    ساختن


  • افزونه

  • enhancement


    افزایش

  • intensification


    رونق


  • اتساع


  • tumefaction

  • distension


    تظاهر

  • tumefaction


    ادعایی

  • pretension


    محبت

  • pretentiousness


    ادعای انگلستان

  • affectation


    بزرگواری

  • pretenceUK


    تظاهر به ایالات متحده

  • grandiosity


    تاثیر پذیری

  • pretenseUS


    رفاه

  • affectedness


    پف کردگی

  • prosperity


    منفجر کردن

  • puffiness


    افزایش قیمت

  • blowing up


  • price increases


  • price rises


  • augmentation


antonyms - متضاد
  • abridgementUK


    خلاصه انگلستان

  • abridgmentUS


    خلاصه ایالات متحده

  • compression


    فشرده سازی


  • نزول کردن

  • deflation


    کاهش تورم


  • کاهش

  • shrinkage


    انقباض


  • کاهش می یابد

  • lessening


    سقوط

  • diminution


    رها کردن


  • پایین آوردن


  • ضرر - زیان

  • lowering


    رکود

  • abatement


    اختصار

  • diminishment


    افسردگی


  • رو به کاهش است

  • decrement


    رو به زوال

  • drop-off


    تخلیه

  • falloff


    کناره گیری

  • downturn


    فروکش

  • contraction


    نزولی


  • برش

  • dwindling


  • waning


  • depletion



  • ebb


  • diminishing


  • downswing


  • cut


  • slump


لغت پیشنهادی

corns

لغت پیشنهادی

pussycat

لغت پیشنهادی

hotline