agnostic
agnostic - اگنستیک
noun - اسم
UK :
US :
کسی که معتقد است مردم نمی توانند بدانند خدا وجود دارد یا نه
کسی که نمیداند، یا معتقد است که شناختن خدایی وجود ندارد
someone who does not know or does not have an opinion about whether something is true good correct etc.
کسی که نمی داند یا نظری در مورد درست، خوب، درست بودن و غیره ندارد.
با این باور که نمی توان دانست آیا خدا وجود دارد یا خیر
ندانستن یا نداشتن نظر در مورد درست بودن، خوب بودن، درست بودن و غیره.
مربوط به سخت افزار یا نرم افزاری است که می تواند با انواع مختلف پلت فرم (= سیستم) استفاده شود
کسی که معتقد است تشخیص وجود یا عدم وجود خدا غیرممکن است
با وجود استدلال های آنها، من هنوز دلیلی نمی دیدم که از آگنوستیکیسم خود دست بکشم.
او دوست دارد در مسائل مذهبی ذهنی باز داشته باشد و به همین دلیل از خود به عنوان یک آگنوستیک یاد می کند.
شما هنوز هم می توانید با یک میله آب الهی کنید و یک اگنوستیک باشید.
زمانی که کارم را شروع کردم، یک آگنوستیک بودم.
نه، او یک آگنوستیک بود.
او بسیار آسیب پذیر، فحش دهنده، آگنوستیک تمام قد، یا احتمالاً ملحد بود.
Butler, Newman and Blougram might be considered agnostics according to Ayer's definition or they might be considered theists.
باتلر، نیومن و بلوگرام ممکن است طبق تعریف آیر، آگنوستیکها یا خداباوران در نظر گرفته شوند.
و او درست می گفت، البته، همه اینها تقصیر من بود، من یک هیپی آگنوستیک مو بلند بودم.
آملیا یک آگنوستیک پرسشگر و جستجوگر سیری ناپذیر دانش بود.
To have such a thing happen - when for a lifetime she had been a perfectly normal agnostic, like everybody else.
برای اینکه چنین چیزی اتفاق بیفتد - زمانی که او برای یک عمر یک آگنوستیک کاملاً عادی بود، مثل بقیه.
اگرچه او یک کاتولیک بزرگ شد، اما در بیشتر دوران بزرگسالی خود یک آگنوستیک بود.
این گروه شامل آتئیست ها و آگنوستیک ها و همچنین معتقدان مذهبی است.
او ادعا می کند که در مسئله گرمایش زمین ساخته دست بشر یک آگنوستیک است.
وقتی صحبت از هنر و شایستگی هایش به میان می آید، من یک آدم ناشناس هستم.
فرقی نمی کند ما دیندار باشیم، خداناباور، یا آگنوستیک، برخی از ارزش های اخلاقی وجود دارد که همه ما مشترک هستیم.
او نسبت به وجود خدا غرور دارد.
او در مورد این که آیا باید به جنگ بپیوندد یا خیر، بی تفاوت باقی ماند.
ما هرگز نمی توانستیم نسبت به فضایل آزادی سیاسی ادم گرا باشیم.
doubter
شک
cynic
بدبین
scepticUK
ScepticUK
scoffer
استهزاگر
unbeliever
بی ایمان
disbeliever
کافر
questioner
پرسشگر
challenger
رقیب
non-believer
بی اعتقاد
nullifidian
پوچ
Pyrrhonist
پیرونیست
rationalist
عقل گرا
doubting Thomas
شک به توماس
freethinker
آزاداندیش
materialist
ماتریالیست
nonbeliever
skepticUS
skepticUS
بی دین
atheist
غیر خداباور
non-theist
نیهیلیست
nihilist
بت پرست
infidel
مخالف
pagan
ملحد و مرتد
heathen
مرتد
dissenter
ناسزاگو
pessimist
انسان دوست
heretic
apostate
irreligionist
profaner
misanthrope
misbeliever
believer
مومن
theist
خدا پرست
تبدیل
proselyte
مسیحی
protagonist
قهرمان داستان
worshiperUS
پرستشگر ایالات متحده
worshipperUK
worshipperUK
follower
دنباله رو
devotee
فداکار
religionist
دیندار
disciple
شاگرد
upholder
نگهدارنده
apostle
رسول
zealot
متعصب
مدافع
حامی
adherent
وابسته
neophyte
کاراموز
bhakta
باکتا
upholder of
شاگرد از
disciple of
نمازگزار در
worshipper in
طرفدار
adherent of
فداکار از
devotee of
پیرو از
follower of
تولد دوباره
سازگار
born-again
خوش بین
conformist
هماهنگ کننده
Christian
optimist
conformer
