jackpot

base info - اطلاعات اولیه

jackpot - برنده تمام پولها

noun - اسم

/ˈdʒækpɑːt/

UK :

/ˈdʒækpɒt/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [jackpot] در گوگل
description - توضیح

  • مقدار زیادی پول که می توانید در یک بازی که به طور تصادفی تعیین می شود، برنده شوید

  • a large prize you can win in a LOTTERY (=a game of chance in which people buy tickets with numbers on)


    یک جایزه بزرگ که می توانید در قرعه کشی برنده شوید (=بازی شانسی که در آن مردم بلیت هایی را با شماره می خرند)


  • مقدار زیادی سود


  • اگر شخص یا سازمانی به جکپات برسد، پول زیادی به دست می آورد یا موفقیت بزرگی کسب می کند

  • the largest prize in a competition or game


    بزرگترین جایزه در یک مسابقه یا بازی

  • the largest prize offered in a competition or a prize that is added to until it is won


    بزرگترین جایزه ارائه شده در یک مسابقه یا جایزه ای که تا زمانی که برنده شود به آن اضافه می شود


  • مقدار زیادی پول که در یک بازی یا قرعه کشی برنده می شوید

  • a big unexpected success profit etc.


    یک موفقیت بزرگ غیر منتظره، سود و غیره


  • موفقیت بزرگ یا کسب درآمد زیاد، به خصوص اگر غیرمنتظره باشد

  • Once they had four out of five numbers for a jackpot and split $ 102.


    یک بار، آنها چهار عدد از پنج عدد را برای یک جکپات داشتند و 102 دلار را تقسیم کردند.

  • Mr Hill's huge jackpot cost him just 54p.


    جکپات هنگفت آقای هیل فقط 54 پون برای او تمام شد.

  • The changes, according to the pools companies, will increase the number of jackpot winners.


    طبق گفته شرکت های استخر، این تغییرات تعداد برندگان جکپات را افزایش می دهد.

  • Unemployed roadsweeper Mickey Reid hit the jackpot when his £4 Lotto ticket won him £1.8m.


    میکی رید راهروی بیکار زمانی که بلیط لوتوی 4 پوندی او 1.8 میلیون پوند برای او به ارمغان آورد به جکپات رسید.

  • The jackpot is worth $1 million this week.


    جکپات این هفته یک میلیون دلار ارزش دارد.

example - مثال
  • to win the jackpot


    برای بردن جکپات

  • jackpot winners


    برندگان جکپات

  • United hit the jackpot (= were successful) with a 5–0 win over Liverpool.


    یونایتد با پیروزی 5–0 مقابل لیورپول به جکپات رسید (= موفق شد).

  • The company hopes to hit the jackpot with its new range of clothing.


    این شرکت امیدوار است با طیف جدید لباس های خود به جکپات دست یابد.

  • They scooped the jackpot in yesterday's lottery.


    آنها جکپات را در قرعه کشی دیروز به دست آوردند.

  • a prize jackpot of £100 000


    یک جکپات جایزه 100000 پوندی

  • The jackpot was over $1 million.


    جکپات بیش از 1 میلیون دلار بود.

  • I dreamt that I won/hit the jackpot.


    خواب دیدم که برنده شدم/برنده شدم.

  • One ticket holder won a jackpot of 4.2 million euros.


    یک دارنده بلیط برنده جکپات 4.2 میلیون یورویی شد.

  • The weekly jackpot prize averages 2 million dollars.


    جایزه جکپات هفتگی به طور متوسط ​​2 میلیون دلار است.

  • The new executive chairman would have to meet set targets to earn a shares jackpot.


    رئیس اجرایی جدید باید به اهداف تعیین شده برای به دست آوردن جکپات سهام دست یابد.


  • او به عنوان مردی که مسئولیت اقتصاد ایالات متحده را بر عهده دارد، با رشد قوی و تورم کم به جکپات رسیده بود.

synonyms - مترادف
  • prize


    جایزه

  • winnings


    برنده ها

  • windfall


    بادآورده

  • pot


    گلدان

  • kitty


    بچه گربه

  • reward


    سهام


  • استخر

  • stakes


    بانک


  • ثروت


  • جک

  • bonanza


    پیدا کردن

  • jack


    واژگونی


  • جایزه برتر

  • rollover


    جایزه اول

  • top prize


    جایزه اصلی

  • first prize


    گلدان طلا در انتهای رنگین کمان

  • main prize


    انچیلادا بزرگ

  • pot of gold at the end of the rainbow


    کیف پول

  • big enchilada


    برداشت ها

  • purse


    پول جایزه

  • takings


    غارت کردن

  • prize money


    رسیدها

  • loot


    درآمد

  • receipts


    پول


  • منابع مالی


  • قبل از

  • funds


    دستاوردها

  • ante


    غنیمت می کند

  • gains


    جوایز

  • spoils


  • prizes


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

fellowships

لغت پیشنهادی

plead

لغت پیشنهادی

distinction