veritable
veritable - واقعی
adjective - صفت
UK :
US :
کلمه ای که برای تأکید بر توصیف کسی یا چیزی استفاده می شود
used to describe something as another more exciting interesting or unusual thing as a way of emphasizing its character
برای توصیف چیزی به عنوان چیز دیگری، هیجانانگیزتر، جالبتر یا غیرعادیتر، بهعنوان روشی برای تأکید بر شخصیت آن استفاده میشود.
(برای تأکید بر بزرگ یا غیرعادی بودن چیزی با مقایسه آن با چیز دیگری استفاده می شود)
اما برای پائولا مدهای زنانه غار لذتهای علاءالدین واقعی بود.
معبد خورشید در کوزکو برای فاتحان بی حوصله معدن طلای واقعی بود.
این استودیو یک سرزمین آهنگ واقعی بود که نمونه آن برنامه همیشه محبوب به این نام بود.
This painting has become a veritable obsession and he has returned to it repeatedly over the past thirty years.
این نقاشی به یک وسواس واقعی تبدیل شده است و او در طول سی سال گذشته بارها به آن بازگشته است.
پرنده نر رنگین کمانی واقعی است.
او به دریای واقعی از چهره های خندان خیره شد.
این بدان معنی بود که تمام باقیمانده ها باید در یک پشته واقعی از ظروف منجمد شوند.
غذای بعدی یک ضیافت واقعی بود.
وقتی از تعطیلات برگشتم باغ من تبدیل به یک جنگل واقعی شده بود.
The normally sober menswear department is set to become a veritable kaleidoscope of colour this season.
بخش پوشاک مردانه که معمولاً هوشیار هستند، قرار است در این فصل به یک کالیدوسکوپ رنگی واقعی تبدیل شود.
If current projections hold Montgomery County will experience a veritable explosion in its school-age population (= it will have many more students).
اگر پیش بینی های فعلی برقرار باشد، شهرستان مونتگومری یک انفجار واقعی را در جمعیت سن مدرسه خود تجربه خواهد کرد (= دانش آموزان بسیار بیشتری خواهد داشت).
درست است، واقعی
authentic
معتبر
واقعی
genuine
اصل
قانونی
factual
مناسب
legit
بی چون و چرا
مطلق
indisputable
غیر قابل تردید
کوشر
indubitable
بدون شک
kosher
طبقه بندی شده
unquestionable
مثبت
undoubted
غیر قابل انکار
categorical
خالص، ناب
بسیار
incontrovertible
باحسن نیت
sheer
بیرون و بیرون
واقعا - جدا
bona fide
مشروع
out-and-out
گواهی شده
قابل تایید
خالص
valid
صادقانه
certified
رسمی
certifiable
بدون تقلب
اصلی
unadulterated
fake
جعلی
نادرست
unreal
غیر واقعی
fictitious
ساختگی
made-up
ساخته شده. مصنوعی
fictional
تخیلی
fabricated
ساخته شده
imaginary
خیالی
imagined
تصور کرد
hypothetical
فرضی
theoretical
نظری
assumed
فرض
nonexistent
وجود ندارد
فرض می شود
invented
اختراع کرد
تظاهر کن
concocted
توهم آمیز
fanciful
ایده آل
illusory
حدسی
ممکن است
conjectural
تصوری
موجود نیست
notional
کایمریک
inexistent
مفروض
theoretic
مجازی
suppositional
chimeric
chimerical
suppositious
make-believe
virtual
