across
across - در سراسر
preposition - حرف اضافه
UK :
US :
از یک طرف چیزی به طرف دیگر
نسبت به کسی یا چیزی در طرف دیگر یک منطقه
معمولاً میگفتند چیزی وجود دارد یا از یک طرف یک منطقه به آن طرف میرسد
در طرف مقابل چیزی
در هر بخش از یک کشور، سازمان و غیره
برای نشان دادن پهنای چیزی استفاده می شود
from one side to the other of something with clear limits, such as an area of land a road or a river
از یک طرف به طرف دیگر چیزی با محدودیت های واضح، مانند یک زمین، یک جاده، یا یک رودخانه
در طرف مقابل
در هر بخش از یک مکان یا کشور خاص
از یک طرف به طرف دیگر، یا در طرف دیگر
اگر اتفاقی در سراسر کشور می افتد، در تمام نقاط کشور اتفاق می افتد.
این خیابان آنقدر شلوغ است که نمیتوان از آنجا عبور کرد.
او در سراسر میدان قدم زد.
روی صفحه خط کشیدم.
پوزخندی روی صورتش پخش شد.
نزدیکترین پل روی رودخانه کجاست؟
یک بانک درست روبروی خیابان است.
به صورتش زد.
پشتش خیلی تنگه
خانواده او در سراسر کشور پراکنده هستند.
این دیدگاه در همه اقشار جامعه رایج است.
ما به کسی نیاز داریم که همه مسائل را حل کند.
رادیو 8 در جریان رویدادها قرار خواهد گرفت.
او در سراسر میدان/جاده قدم زد.
آنها در حال ساختن یک پل جدید روی رودخانه هستند.
وقتی به رودخانه رسیدم، به سادگی از آن طرف شنا کردم.
کتابخانه درست روبروی جاده است.
رای گیری در اکثر نقاط کشور به صورت مسالمت آمیز انجام شد.
از روی پل گذشتیم.
آن طرف راهرو نشسته بود.
او مغازه ای را در روبروی تئاتر باز کرد.
بیش از 300000 پناهجو از مرز فرار کردند.
بر فراز
از طریق
گذشته
فراتر
ayond
آن طرف
ayont
هیچ
همه را از طریق
درست از طریق
سراسر
پاک از
throughout the expanse of
در سراسر وسعت
throughout the width of
در سراسر عرض
از طریق کل
به طرف دیگر
از انتهای تا انتهای
در طول و عرض
به سمت دور از
به سمت دورتر از
از یک طرف به طرف دیگر از
در امتداد
ناکام
پایین
athwart
بالا
برای طول
در سراسر طول
از یک سر ... تا سر دیگر
در ادامه
در باره
further along
داخل و خارج