armband
armband - بازوبند
noun - اسم
UK :
US :
a band of material that you wear around your arm to show that you have an official position or as a sign of mourning
نواری از موادی که به دور بازوی خود می بندید تا نشان دهد که مقام رسمی دارید یا به نشانه عزاداری
one of two bands of plastic filled with air that you wear around your arms when you are learning to swim
یکی از دو نوار پلاستیکی پر از هوا که هنگام یادگیری شنا به دور بازوهای خود می زنید.
a piece of material that a person wears around the arm as a sign of something for example an official position
تکه ای از موادی که شخص به نشانه چیزی به دور بازو می بندد، مثلاً یک مقام رسمی
a hollow, ring-shaped piece of plastic filled with air that people who are learning to swim wear on their arms in water to help them float
یک قطعه پلاستیکی توخالی حلقهای شکل پر از هوا که افرادی که در حال یادگیری شنا هستند آن را روی بازوهای خود در آب میبندند تا به شناور شدن کمک کنند.
او در بهترین کت و شلوار خاکستری خود آویزان شد و بازوبند مشکی اش شبیه بانداژ بود.
بازوبند مشکی روی یک آستین کشیده شده بود.
The guy he was referring to was walking quietly to-ward us a sergeant wearing a white helmet and bright armbands.
مردی که او به او اشاره می کرد آرام به سمت ما می رفت، گروهبانی که کلاه ایمنی سفید و بازوبندهای روشن به سر داشت.
آیا معلمان می توانند در کلاس از دکمه های سیاسی، نشان یا بازوبند استفاده کنند؟
Not according to a Texas case where officials prohibited armbands because they expected those who opposed the armbands to cause disruption.
نه بر اساس یک مورد تگزاس که در آن مقامات بازوبند را ممنوع کردند زیرا انتظار داشتند کسانی که با بازوبند مخالف بودند باعث اختلال شوند.
Although they knew about the policy several students wore armbands to school refused to remove them and were suspended.
با وجود اینکه آنها از این سیاست اطلاع داشتند، چندین دانش آموز به مدرسه بازوبند بستند، از برداشتن آن خودداری کردند و به حالت تعلیق درآمدند.
مهمانداران همگی بازوبند بسته بودند.
بسیاری از مردم در مراسم تشییع جنازه بازوبند مشکی بسته بودند.
همه مهمانداران در پیست مسابقه بازوبند بسته بودند.
بازوبند مشکی برای مراسم خاکسپاری
bracelet
دستبند
باند
armlet
بازو
bangle
النگو
wristlet
مچ دست
circlet
حلقه
ornament
زینت
trinket
ریزه کاری
anklet
پابند
wrist jewelry
جواهرات مچ دست
زنجیر
necklace
گردن بند
necklet
گردنبند
choker
خفه کننده
collar
یقه
lavaliere
lavaliere
pendant
آویز
lavalliere
lavalliere
pendent
معلق
charm
افسون
هدر
fritter
سرخ کن
tinsel
قلوه سنگ
droop
افتادن
knickknack
خوش دستی
kara
کارا
roam
پرسه زدن
slave bangle
النگو برده
bauble
بابل
amulet
طلسم
bijou
بیژو