impenetrable
impenetrable - غیر قابل نفوذ
adjective - صفت
UK :
US :
عبور، دیدن یا ورود به آن غیرممکن است
درک بسیار دشوار یا غیرممکن است
دیدن یا عبور از آن غیرممکن است
غیر ممکن برای درک
ورود یا عبور غیرممکن است
If language is described as impenetrable, it is impossible to understand
اگر زبان غیر قابل نفوذ توصیف شود، درک آن غیرممکن است
an impenetrable 25-page memo
یک یادداشت غیرقابل نفوذ 25 صفحه ای
What she once considered oppressive about Joseph, his cold style and impenetrable attitude now earned her respect.
چیزی که او زمانی در مورد یوسف ظلم می کرد، سبک سرد و نگرش غیرقابل نفوذ او، اکنون احترام او را به خود جلب کرده است.
As she rounded the final corner the trees were in front of her a dark and impenetrable barrier hiding the house completely.
همانطور که او گوشه آخر را گرد می کرد، درختان در مقابل او قرار داشتند، مانعی تاریک و غیرقابل نفوذ خانه را به طور کامل پنهان کرده بود.
مسلماً، ناظر گاه به گاه ممکن است این موضوع را بهعنوان یک اشتباه غیرقابل نفوذ رد کند.
An impenetrable fog halted traffic.
مه غیر قابل نفوذ ترافیک را متوقف کرد.
بوته های آنها یک پرچین غیر قابل نفوذ را تشکیل می دهند.
کدامیک از انسانیت واقعی اما غیر قابل نفوذ این مردان و زنان سیاه پوست دورتر بود؟
او بریچ ها را غیر قابل نفوذ می کرد، درختان مرده را می زد و نهال می کاشت.
We followed their tracks down into the swamp where a recent clearcut had left impenetrable thickets of young fir.
ما مسیر آنها را به سمت باتلاق دنبال کردیم، جایی که یک بریدگی اخیر انبوه های غیرقابل نفوذی از صنوبر جوان را به جا گذاشته بود.
سازمان ها و رسانه های فمینیستی برای ما تقریبا غیرقابل نفوذ به نظر می رسیدند.
an impenetrable jungle
یک جنگل غیر قابل نفوذ
impenetrable darkness
تاریکی غیر قابل نفوذ
an impenetrable mystery
یک راز غیر قابل نفوذ
Her expression was impenetrable.
قیافه اش غیر قابل نفوذ بود.
اصطلاحات آنها برای یک خارجی غیر قابل نفوذ است.
به نظر من سبک او تا حدودی غیرقابل نفوذ است.
زبان این سند برای کسی غیر از یک متخصص غیر قابل نفوذ خواهد بود.
فیلمبرداری زیباست اما طرح غیرقابل نفوذ است.
بیرون مه غلیظ و غیر قابل نفوذ بود.
an impenetrable barrier
یک سد غیر قابل نفوذ
برخی از اشعار آخرین آلبوم آنها کاملا غیر قابل نفوذ است.
بسیاری از کتاب های علمی با اصطلاحات غیرقابل نفوذ نوشته شده اند.
impermeable
غیر قابل نفوذ
impervious
رسوخ ناپذیر
impregnable
صعب العبور
impassable
مصون از تعرض
inviolable
غیر ممکن
unpierceable
تسلیم ناپذیر
impassible
نابود نشدنی
unyielding
نشکن، شکست ناپذیر
indestructible
غیر قابل سوراخ شدن
unbreakable
ضد سوراخ شدن
unpiercable
آسیب ناپذیر
puncture-proof
imperviable
invulnerable
permeable
نفوذ پذیر
penetrable
قابل نفوذ
passable
قابل عبور
negotiable
قابل مذاکره
pervious
گذشته
accessible
در دسترس
enterable
قابل ورود
pierceable
قابل سوراخ شدن
آسیب پذیر
comprehensible
قابل درک
porous
متخلخل
نرم
لاغر
absorbent
جاذب
absorptive
جذب کننده
spongy
اسفنجی
semipermeable
نیمه تراوا
باز کن
uninsulated
بدون عایق
traveledUS
به ایالات متحده سفر کرد
travelledUK
سفر کرد انگلستان
knowable
قابل دانستن
