bombardment
bombardment - بمباران
noun - اسم
UK :
US :
حمله مداوم به یک مکان توسط اسلحه های بزرگ و بمب
حمله مداوم به یک مکان با اسلحه یا بمب
a situation in which so many questions or other things are directed at someone that they find it difficult to deal with them
موقعیتی که در آن سؤالات یا چیزهای دیگر به قدری متوجه کسی می شود که رسیدگی به آنها برای او دشوار است
با این حال، این عوامل اردوگاه ها را به اهداف اصلی برای حمله و بمباران دشمن تبدیل کرد.
But the ejection of grains by bombardment will not be even on a surface such as that shown in Fig. 1 1.2.
اما بیرون ریختن دانه ها توسط بمباران حتی روی سطحی مانند آنچه در شکل 1 نشان داده شده است 1.2 نخواهد بود.
Thunder exploded, roll after roll after roll so that there seemed to be no gap between but only an incessant bombardment.
رعد و برق منفجر شد، غلتک پشت سر هم غلتید، به طوری که به نظر میرسید هیچ فاصلهای بین آنها نبود، بلکه فقط یک بمباران بیوقفه بود.
اکثر آنها، باید به رسمیت شناخته می شد، قادر به مقاومت در برابر بمباران شدید و پایدار نبودند.
نمی توانید تصور کنید که چند دقیقه اول آن بمباران چگونه بود.
شهر زیر بمباران شدید قرار گرفت.
این روزهای بمباران رسانه ای
aerial bombardment
بمباران هوایی
بمباران چند روز قبل آغاز شده بود و ساختمان های زیادی را ویران کرد.
یک رئیس جمهور از هر جهت دائماً تحت بمباران است.
از آنجا که شما با چنین بمباران خصومت روبرو هستید، پاسخ اولیه شما دفاع از خود است.
barrage
رگبار
blitz
حمله رعد اسا
بمب گذاری
shelling
گلوله باران
حمله
حمله کنند
cannonade
توپخانه
fusillade
بدنه هواپیما
strafe
نزاع
blitzkrieg
بلیتزکریگ
drumbeat
ضرب طبل
drumfire
طبل
آتش
flurry
سر و صدا
hail
تگرگ
onslaught
یورش
pelting
پرتاب
pounding
کوبیدن
salvo
شوره
دوش
طوفان
strafing
کتک زدن
ضربه
volley
پوسته پوسته شدن
flak
حمله هوایی
air raid
توهین آمیز
باتری
ترکیدن
burst
پهن
broadside
raid
defenceUK
دفاع بریتانیا
defenseUS
دفاع آمریکا
trickle
سرماخوردگی
defensesUS
دفاع ایالات متحده
ramparts
باروها
fortifications
استحکامات
lines
خطوط
earthworks
کارهای خاکی
barricades
سنگرها
battlements
نبردها
emplacements
استقرارها
defencesUK
