brouhaha
brouhaha - بروهاها
noun - اسم
UK :
US :
هیجان، انتقاد یا فعالیت غیرضروری - به ویژه در گزارش های خبری برای نشان دادن عدم تایید استفاده می شود
سر و صدای زیاد یا عصبانیت از چیزی شکایت می کند
موقعیتی که باعث ناراحتی، عصبانیت یا سردرگمی می شود
The infant formula brouhaha created a monster which may yet check and balance the dread corporation: the multinational pressure group.
شیر خشک نوزادان هیولایی ایجاد کرد که هنوز ممکن است شرکت مخوف را کنترل و متعادل کند: گروه فشار چند ملیتی.
به هر حال، آنها از این بروهاه قانونی به عنوان نمونه ای از خیانت آلبیون استفاده کرده اند.
کاهش بودجه باعث ایجاد یک برهه کاملاً جدید در دانشگاه شد.
The inevitable scientific brouhaha proceeded, but this time it took on an angry timbre that no one would have predicted.
برهه های علمی اجتناب ناپذیر ادامه یافت، اما این بار صدای خشمگینی به خود گرفت که هیچ کس آن را پیش بینی نمی کرد.
به زودی پس از brouhaha، احترام مدنی سن دیگان به خود می تواند افزایش یابد.
شهردار ریچارد گرین این brouhaha را به عنوان یک اختراع رسانه محور رد کرد.
However there are two lessons to be learned from the brouhaha of the past week: one specific one general.
با این حال، از بروهاهای هفته گذشته دو درس باید آموخت: یکی خاص، یکی کلی.
And while all this brouhaha was going on Richard Harris was getting up Heston's famously broken nose.
و در حالی که این همه بروهاها در جریان بود، ریچارد هریس داشت بینی شکسته معروف هستون را بلند می کرد.
commotion
هیاهو
uproar
آشوب
rumpus
دمپوس
ردیف
hubbub
کله پاچه
ruckus
سر و صدا
ado
ado
kerfuffle
کرففل
fracas
شکستگی ها
گیجی
melee
غوغا
to-do
انجام دادن
hoo-ha
هوو ها
free-for-all
رایگان برای همه
tumult
اختلال
disturbance
هولابالو
hullabaloo
furoreUK
fuss
پارگی
furoreUK
furorUS
ruction
آشفتگی
furorUS
هم بزنید
turmoil
شلوغی
طوفان
pandemonium
بالیهو
bustle
تند تند
pother
ballyhoo
زحمت
hurly-burly
غوغا کردن
pother
bluster
صلح
calm
آرام
سفارش
harmony
هارمونی
ساکت
توافق
calmness
آرامش
tranquillityUK
آرامش انگلستان
tranquilityUS
آرامش ایالات متحده
سکوت
stillness
سکون
happiness
شادی
repose
آرام گرفتن
باقی مانده
سهولت
organizationUS
سازمان ایالات متحده
organisationUK
سازمان انگلستان
peacefulness
لذت
serenity
ساکت کردن
رضایت
hush
سیستم
contentedness
آتش بس
اصلاح
truce
خونسردی
quietude
اطاعت
reconciliation
آراستگی
composure
یخ زدگی
obedience
restfulness
tidiness
frigidity